1. musty bread
نان کپک زده
2. musty ideas
عقاید کهنه
3. a musty basement
زیرزمینی که بوی نم می دهد
4. The room smelled musty and stale.
[ترجمه گوگل]اتاق بوی کپک و کهنه می داد
[ترجمه ترگمان]اتاق بوی کهنگی و کهنگی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتاق بوی کهنگی و کهنگی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The cottage had a musty smell after being shut up over the winter.
[ترجمه گوگل]کلبه پس از بسته شدن در زمستان بوی کپک زدگی داشت
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه زمستان تعطیل شد، کلبه بوی کپک می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه زمستان تعطیل شد، کلبه بوی کپک می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The musty aroma of incense made her head swim.
[ترجمه گوگل]عطر کپک زده بخور سرش را به شنا واداشت
[ترجمه ترگمان]عطر نا عطری که به مشام می رسید سرش را به شنا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عطر نا عطری که به مشام می رسید سرش را به شنا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A damp, musty smell lurched out to greet him.
[ترجمه گوگل]بوی مرطوب و کپک زدگی به استقبال او آمد
[ترجمه ترگمان]بوی نا گرفته ای به مشام هری رسید که به او خوش آمد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوی نا گرفته ای به مشام هری رسید که به او خوش آمد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It wasn't locked and a musty smell floated into the passage.
[ترجمه گوگل]در قفل نبود و بوی کپک زدگی در گذرگاه شناور بود
[ترجمه ترگمان]قفل نبود و بوی کهنگی فضا را فرا گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قفل نبود و بوی کهنگی فضا را فرا گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He put his belongings into a musty old cupboard beside his bed.
[ترجمه گوگل]وسایلش را در یک کمد قدیمی کپک زده کنار تختش گذاشت
[ترجمه ترگمان]وسایلش را در گنجه ای کهنه کنار تختش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وسایلش را در گنجه ای کهنه کنار تختش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The monkey was enveloped by the musty darkness of a coarse woollen bag.
[ترجمه گوگل]میمون توسط تاریکی کپک زده یک کیسه پشمی درشت احاطه شده بود
[ترجمه ترگمان]یک کیسه از یک کیسه پشمی زمخت پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کیسه از یک کیسه پشمی زمخت پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He stood, arms akimbo, looking around in the musty gloom.
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، با بازوهای اکیمبو، به اطراف نگاه می کرد در تاریکی کپک زده
[ترجمه ترگمان]ایستاده بود، دست ها را به کمر زده و در تاریکی به اطراف می نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایستاده بود، دست ها را به کمر زده و در تاریکی به اطراف می نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A dark hall, musty with age.
[ترجمه گوگل]سالنی تاریک، کپک زده با افزایش سن
[ترجمه ترگمان]یک تالار تاریک و با سن و سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک تالار تاریک و با سن و سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The air was musty; he opened the seaward window.
[ترجمه گوگل]هوا کپک زده بود پنجره رو به دریا باز کرد
[ترجمه ترگمان]هوا تاریک بود، پنجره را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هوا تاریک بود، پنجره را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It has 10 floors, with elevators, and a musty, professional ambience.
[ترجمه گوگل]دارای 10 طبقه، با آسانسور، و محیطی کپک زده و حرفه ای
[ترجمه ترگمان]۱۰ طبقه دارد، با آسانسور و محیط کار کثیفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]۱۰ طبقه دارد، با آسانسور و محیط کار کثیفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید