1. must readings
خواندنی های ضروری
2. a must elephant
فیل مست
3. advertising must be paced so that its frequency increases as we get closer to norooz
تبلیغ باید طوری تنظیم شود که هر چه به نوروز نزدیک تر می شویم بسامد آن بیشتر شود.
4. air must be excluded from the bottle
باید از ورود هوا به بطری جلوگیری شود.
5. children must be taught to enunciate correctly
به بچه ها باید آموخت که درست تلفظ بکنند.
6. children must report for class every day
بچه ها باید هر روز در کلاس حاضر باشند.
7. decisions must be made within an ethical framework
تصمیمات بایستی در یک چارچوب اخلاقی اتخاذ گردند.
8. everybody must do what his conscience dictates
هر کس باید طبق ندای وجدان خود عمل کند.
9. everyone must carry his share of the load in this house
هرکسی باید سهم مسئولیت خود را در خانه انجام بدهد.
10. fairness must be emphasized too
باید به انصاف هم اهمیت داده شود.
11. friends must stick together
دوستان باید هوای همدیگر را داشته باشند.
12. grass must be cut once a week
چمن را باید هفته ای یک بار زد.
13. he must bridle his tongue better
او باید زبانش را بهتر مهار کند.
14. he must disinfect his speech of offensive words
(مجازی) او باید نطق خود را از واژه های زننده بزداید.
15. he must make regular visits to his dentist
او بایستی مرتبا نزد دندان پزشک خود برود.
16. he must needs obey
او ناچار است به اطاعت
17. he must wise up to the fact that his behavior is offensive
او باید به این حقیقت واقف بشود که رفتارش زننده است.
18. hostilites must cease at once!
خصومت ها باید فورا پایان یابد!
19. humans must educate themselves as to the conservation of the environment
انسان ها باید درباره ی حفظ محیط زیست آگاهی به دست آورند.
20. i must apologize for my son's discourtesy
باید بابت بی ادبی پسرم پوزش بخواهم.
21. i must be getting a cold because i don't feel like myself
مثل این که دارم سرما خوردگی پیدا می کنم چون دارم یک جوری می شم.
22. i must be trotting along now or i'll miss the train
حالا بایستی تند بروم و الا به ترن نخواهم رسید.
23. i must focus my attention on one thing only
بایستی توجه خودم را فقط روی یک چیز متمرکز کنم.
24. i must have forgotten
شاید یادم رفته باشد.
25. i must have mislaid my key; i can't find it
لابد کلیدم را در جای عوضی گذاشته ام ; نمی توانم آن را بیابم.
26. i must run along now
اکنون باید بروم.
27. i must warn you that these are my personal opinions
لازم به تذکر است که اینها نظریات شخصی خودم هستند.
28. industries must be able to compete in the free marketplace
صنایع بایستی بتوانند در بازار آزاد رقابت کنند.
29. it must be done somehow
هر طوری شده باید انجام شود.
30. it must be easy to quit smoking; hossein has done it a hundred times!
لابد ترک سیگار آسان است چون حسین صدها بار آن کار را کرده است !
31. it must be late
لابد دیر شده است.
32. justice must be enriched with mercy
عدالت بایستی با گذشت غنی تر بشود.
33. meat must be refrigerated especially in summertime
گوشت را باید در یخچال نگهداشت،به ویژه در تابستان.
34. men must wear black ties; similarly, women must wear black blouses
مردها باید کراوات سیاه بزنند،همچنین زن ها باید بلوز سیاه بپوشند.
35. mistakes must be rectified immediately
اشتباهات باید فوری برطرف شوند.
36. newspapers must police themselves
روزنامه ها باید خودشان خودشان را مهار بکنند.
37. one must always be ready
آدم باید همیشه آماده باشد.
38. one must be a saint to be able to get along with this woman!
آدم باید امام زاده باشد تا بتواند با این زن بسازد!
39. one must be ready for one's hour
آدم باید برای مرگ خود آماده باشد.
40. one must hood the young hawk early in its training
در اوائل دست آموزی جوجه بازهای شکاری باید به آنها چشم بند زد.
41. one must listen to the dictates of one's conscience
آدم باید به ندای وجدان خود گوش فرا دهد.
42. one must respect most of the proprieties of one's society
انسان باید اکثر عرف های جامعه ی خود را قبول کند.
43. packages must be securly taped
بسته ها را باید محکم نوار پیچی کرد.
44. parity must exist between authority and responsibility
باید میان اختیار و مسئولیت موازنه برقرار باشد.
45. research must have relevance to the person's work
پژوهش باید با کار شخص ارتباط داشته باشد.
46. salaries must be commensurate with the cost of living
حقوق باید با هزینه ی زندگی متناسب باشد.
47. she must put more soul in her dance
باید رقص خود را با شوق و ذوق بیشتر اجرا کند.
48. there must be a physical explanation for these strange events
باید بتوان این رویدادهای عجیب را از طریق علمی توجیه کرد.
49. they must find new outlets for their industries
آنان باید برای صنایع خود بازارهای جدید بیابند.
50. they must get rid of those pink politicians
آنها باید از شر آن سیاست بازهای چپی خلاص شوند.
51. we must act quickly
باید سریع عمل کنیم.
52. we must adapt to change
باید خود را با تغییرات سازگار کنیم.
53. we must all come to the aid of our embattled party
همگی باید به کمک حزبمان که از هر سو مورد حمله است بشتابیم.
54. we must all do our part in helping the poor
ما باید همگی سهم خود را در کمک به مسکینان ادا کنیم.
55. we must all try to educate our spiritual values
همگی باید بکوشیم تا ارزش های معنوی خود را بالا ببریم.
56. we must all unite to face this situation
باید همگی برای مقابله با این دشواری متحد شویم.
57. we must allow local needs to take precedence over regional
باید بگذاریم نیازهای محلی بر نیازهای منطقه ای ارجحیت داشته باشد.
58. we must allow that lack of money affects marriage
باید بپذیریم که نداشتن پول در ازدواج موثر است.
59. we must avoid a blanket condemnation of any nation
باید از محکوم سازی بدون استثنای هر ملتی خودداری کنیم.
60. we must be careful not to do anything wrong
ما باید مواظب باشیم که کار خلافی نکنیم.
61. we must be practical and see difficulties in advance
باید واقع بین باشیم و از حالا اشکالات را پیش بینی کنیم.
62. we must be prepared for every possibility
ما باید برای هرپیشامدی آماده باشیم.
63. we must be tolerant of those whose ideas are different from ours
بایستی نسبت به کسانی که عقایدشان با عقاید ما فرق دارد مدارا داشته باشیم.
64. we must become aware of the cardinal importance of roads and railways
ما باید به اهمیت بنیادین راه و راه آهن پی ببریم.
65. we must buy furniture for our new house
ما باید برای خانه ی جدیدمان مبلمان بخریم.
66. we must check the accuracy of his facts
باید صحت داده های او را بررسی کنیم.
67. we must clear the way for deeper reforms
بایستی راه را برای اصلاحات عمیق تر باز کنیم.
68. we must close the loopholes in the tax laws
باید راه های فرار از قوانین مالیاتی را ببندیم.
69. we must combat corruption
ما باید برضد فساد پیکار کنیم.
70. we must combine liberty with order
باید آزادی را با نظم توام کنیم.