mussel

/ˈməsl̩//ˈmʌsl̩/

معنی: صدف دو کپهای، صدف باریک دریایی و رودخانهای
معانی دیگر: (جانورشناسی) ماسل (انواع صدف های دوکفه ای و گاهی خوراکی به ویژه صدف دریایی از تیره ی mytilidae که به بدنه ی کشتی و سنگ و غیره می چسبند و صدف آب شیرین از تیره ی unionidae که از آن دکمه می سازند)

جمله های نمونه

1. Now, consider: shrimp, lobster, anchovy, mussel, oyster.
[ترجمه گوگل]حال، میگو، خرچنگ، آنچوی، صدف، صدف را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]حالا توجه کنید: میگو، خرچنگ، ماهی کولی، صدف، صدف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The particular larva around which a mussel pearl forms lives in its adult stage in the eider duck.
[ترجمه گوگل]لارو خاصی که در اطراف آن مروارید صدف شکل می گیرد در مرحله بالغ خود در اردک اردک زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]لارو ویژه ای که در اطراف آن یک مروارید mussel شکل می گیرد در مرحله بزرگسالی خود در اردک eider زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most mussel feeding Nucella populations in Britain are white.
[ترجمه گوگل]اکثر جمعیت های صدف تغذیه کننده Nucella در بریتانیا سفید هستند
[ترجمه ترگمان]اکثر mussel تغذیه شده در بریتانیا سفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can also try beef heart, mussel, chicken, liver prawn and the like.
[ترجمه گوگل]همچنین می توانید گوشت گاو قلب، صدف، مرغ، میگو جگر و مانند آن را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید قلب گوشت گاو، صدف، میگو و میگو را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Finally we arrive at my exhibition mussel bed just after the tide has turned.
[ترجمه گوگل]سرانجام درست پس از تغییر جزر و مد به تخت صدف نمایشگاهی من می رسیم
[ترجمه ترگمان]بالاخره به نمایشگاه من رسید، درست بعد از اینکه جزر و مد به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Specialities include mussel and onion stew and chicken de vaux.
[ترجمه گوگل]تخصص ها عبارتند از خورش صدف و پیاز و مرغ دوو
[ترجمه ترگمان]specialities شامل خورش بادام زمینی و خورش بادام زمینی و مرغ de هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rich oyster, mussel, clam, snail, seaweed, laver and other shellfish, algae.
[ترجمه گوگل]صدف غنی، صدف، صدف، حلزون، جلبک دریایی، لور و سایر صدف ها، جلبک ها
[ترجمه ترگمان]صدف، صدف، حلزون، حلزون، جلبک دریایی، جلبک دریایی، جلبک دریایی و دیگر صدف، جلبک ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Morphologies of glochidium and juvenile mussel were studied during parasitic metamorphosis development of Anodonta woodiana pacifica.
[ترجمه گوگل]مورفولوژی گلوکیدیوم و صدف جوان در طول توسعه دگرگونی انگلی Anodonta woodiana pacifica مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]morphologies of و mussel نوجوان در طول توسعه دگردیسی انگلی of woodiana مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How many is Guizhou Fukuizumi clam freshwater mussel river entrance ticket?
[ترجمه گوگل]بلیط ورودی رودخانه صدف صدف آب شیرین Guizhou Fukuizumi چند است؟
[ترجمه ترگمان]چند نفر از entrance آب شیرین آب شیرین \"clam\" هستن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ltd. is a leading enterprise in Zhejiang Province mussel industrial a large enterprise of Zhejiang Province.
[ترجمه گوگل]آموزشی ویبولیتین یک شرکت پیشرو در صنعت صدف در استان ژجیانگ یک شرکت بزرگ در استان ژجیانگ است
[ترجمه ترگمان]با مسئولیت محدود یک شرکت پیشرو در استان Zhejiang در صنعت بزرگ استان Zhejiang است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was a steeplechase over rock and sand, like crossing mussel beds when the tide is out.
[ترجمه گوگل]این یک مسابقه دو و میدانی بر روی صخره و شن بود، مانند عبور از بسترهای صدف وقتی جزر و مد است
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که از روی سنگ و ماسه ها، مثل عبور از بس تر آب، مثل عبور از بس تر آب، از روی مانع عبور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On Sept. another Premium pipe became plugged up, sending more waste into the Mussel Fork.
[ترجمه گوگل]در سپتامبر یکی دیگر از لوله های پریمیوم وصل شد و زباله های بیشتری را به داخل چنگال صدف فرستاد
[ترجمه ترگمان]در روز یکم ماه سپتامبر، یک لوله پولی دیگر بسته شد و زباله های بیشتری به \"فورک فورک\" ارسال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We climb up granite bluffs overlooking vast beds of mussel and seaweed,(sentence dictionary) from which we search the horizon for unknown islands.
[ترجمه گوگل]از بلوف‌های گرانیتی مشرف به بسترهای وسیع صدف و جلبک دریایی بالا می‌رویم، (فرهنگ جملات) که از آنجا در افق جزایر ناشناخته جستجو می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از bluffs گرانیت بالا می رویم که به بس ترهای وسیع of و جلبک دریایی تکیه می کنیم (فرهنگ لغت جمله ای)که ما افق را برای جزایر ناشناخته جستجو می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The full impact on the economically important fishing industry, in particular the mussel and shellfish beds, has yet to be determined.
[ترجمه گوگل]تأثیر کامل بر صنعت ماهیگیری از نظر اقتصادی مهم، به ویژه بسترهای صدف و صدف، هنوز مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر کامل بر صنعت ماهیگیری مهم اقتصادی، به ویژه بس ترهای روغنی و صدف، هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Thus, extirpation of that fish in a stream or river leads inevitably to the loss of the dependent mussel species.
[ترجمه گوگل]بنابراین، معدوم کردن آن ماهی در یک نهر یا رودخانه به طور اجتناب ناپذیری منجر به از بین رفتن گونه وابسته صدف می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، extirpation از آن ماهی ها در آب و یا رودخانه ها به طور اجتناب ناپذیری منجر به از دست رفتن گونه های mussel وابسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدف دو کپهای (اسم)
muscle, mussel

صدف باریک دریایی و رودخانه ای (اسم)
muscle, mussel

انگلیسی به انگلیسی

• edible bivalve mollusk
a mussel is a kind of shellfish.

پیشنهاد کاربران

mussel ( n ) ( mʌsl ) =a small shellfish that can be eaten, with a black shell in two parts
mussel
صدف سیاه
ویکی پدیا: صدف سیاه نام عمومی برای گونه های متنوعی از نرم تنان دوکفه ای و صدف دوکفه ای است که در آب های شور یا آب شیرین زندگی می کنند. صدف این جانوران نازک و بلند اما نسبتاً محکم است. این صدف ها از یک انتها پیوسته اند و در انتهای دیگر دندانه های ریزی آن ها را به هم قفل می کند.
mussel
صدف دو کپهای
نام علمی و نام انگلیسی و نام فارسی صدف دو کفه ایی ماسل

بپرس