muskrat

/ˈməˌskræt//ˈmʌskræt/

معنی: موش ابی، خز این موش
معانی دیگر: (جانورشناسی) موش آبی (انواع جوندگان آبزی و بومی امریکا از تیره ی cricetidae)، کر موش، موش آبی امریکایی شمالی، کرموش، خزاین موش

جمله های نمونه

1. Muskrat fur almost equals beaver fur in quality.
[ترجمه گوگل]خز مشک تقریباً از نظر کیفیت با خز بیش از حد برابر است
[ترجمه ترگمان]خز muskrat تقریبا برابر با خز از پوست سگ آبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Minks also eat muskrat carrion, and abandoned lodges provide valuable denning sites.
[ترجمه گوگل]راسوها همچنین مردار مشک را می خورند و اقامتگاه های متروکه مکان های با ارزشی برای دنینگ فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین carrion موش آبی نیز می خورند و خانه های رها شده مکان های denning با ارزشی را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Muskrat preparation was a subject of debate at the luncheon.
[ترجمه گوگل]تهیه مشک موضوع بحث در ضیافت ناهار بود
[ترجمه ترگمان]مسابقه خز موش یک موضوع بحث سر ناهار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The muskrat is a swamp-dwelling rodent something like a large water vole.
[ترجمه گوگل]مشک جونده ای است که در باتلاق زندگی می کند و چیزی شبیه به یک آبریز بزرگ است
[ترجمه ترگمان]موش آبی یک جونده شبیه مرداب است که شبیه آب water است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has that blank muskrat face.
[ترجمه گوگل]او آن صورت مشک سفید را دارد
[ترجمه ترگمان]اون صورت موش سفید رو داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We can provide Muskrat plate, they have different size, color and so on, so that they can meet your needs, providing you with assured quality, reasonable price. . .
[ترجمه گوگل]ما می توانیم بشقاب مسکرات را ارائه دهیم، آنها دارای اندازه، رنگ و غیره متفاوت هستند تا بتوانند نیازهای شما را برآورده کنند و کیفیت مطمئن، قیمت مناسب را برای شما فراهم کنند
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم بشقاب muskrat را فراهم کنیم، آن ها اندازه، رنگ و غیره متفاوت دارند تا بتوانند نیازهای شما را برآورده کنند و شما را با کیفیت مطمئن و قیمت منطقی تامین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Muskrat and moschus have the same effects of anti-inflammation and analgesia.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری مشک و موش دارای اثرات ضد التهابی و ضد درد مشابهی هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری muskrat و moschus اثرات مشابهی بر ضد التهاب و التهاب دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. SK:It doesn't. But if you release the muskrat ahead of you into the dungeon, it makes so much racket that the monsters ignore you.
[ترجمه گوگل]SK: اینطور نیست اما اگر مشک جلوی خود را در سیاهچال رها کنید، آنقدر راکت ایجاد می کند که هیولاها شما را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]این طور نیست اما اگه موش آبی رو از تو به سیاه چال باز کنی، این خیلی سر و صدا می کنه که هیولاها تو رو ندیده بگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What makes the muskrat guard his musk?
[ترجمه گوگل]چه چیزی مشک را نگهبان مشک خود می کند؟
[ترجمه ترگمان]چی باعث شده موش آبی از musk محافظت کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As far as I know, South Korea muskrat 's price is now high!
[ترجمه گوگل]تا جایی که من می دانم، قیمت مشک کره جنوبی در حال حاضر بالا است!
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که من می دانم قیمت موش آبی کره جنوبی هم اکنون بالا است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Officials say muskrat holes caused that breach.
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند سوراخ های مشک باعث این شکاف شده است
[ترجمه ترگمان]مقامات می گویند که سوراخ های موش آبی باعث ایجاد این قانون شکنی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This suggests that muskrat may be used as a substitute for musk.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که مشک ممکن است به عنوان جایگزینی برای مشک استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که موش آبی می تواند به عنوان جایگزینی برای مشک استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cystgland of muskrat fragrant is composed of gland cell, supporting cell and excretory duct.
[ترجمه گوگل]غده کیست معطر مشک از سلول غده، سلول پشتیبان و مجرای دفعی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]The موش آبی از سلول غده تشکیل شده است و از طریق دفع فضولات سلول و دفع فضولات محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Muskrat Castle as the house has been facetiously named by some waggish officer.
[ترجمه گوگل]قلعه Muskrat به عنوان خانه توسط برخی از افسران وحشی نامگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]موش خز موش، همان طور که در خانه این اسم را می گویند یکی از officer شریف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موش ابی (اسم)
muskrat

خز این موش (اسم)
muskrat

انگلیسی به انگلیسی

• large water rat (native to north america) that has a musky odor and whose light brown fur is harvested for commercial use in the fashion industry

پیشنهاد کاربران

بپرس