muskmelon

/ˈməskˌmelən//ˈməskˌmelən/

معنی: تیل، خربوزه تخم قند
معانی دیگر: (گیاه شناسی) خربزه ی تخم قند (انواع خربزه های خانواده ی gourd که بر بته های آویزگر cucumis melo می رویند و طالبی و گرمک هم از همین جنس هستند)، یکجور میوه بسیارخوشبو مانند طالبی خربزه کوتور

جمله های نمونه

1. Cantaloup Cantaloup weighs muskmelon or pleasant melon again.
[ترجمه گوگل]طالبی طالبی دوباره خربزه یا خربزه دلپذیر را وزن می کند
[ترجمه ترگمان]دوباره سرش را تکان داد و سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This muskmelon is soft and floury.
[ترجمه گوگل]این خربزه نرم و آردی است
[ترجمه ترگمان]این muskmelon نرم و مثل آرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hami melon ( a variety of muskmelon ) is a specialty in Xinjiang.
[ترجمه گوگل]خربزه هامی (انواع خربزه) یک غذای تخصصی در سین کیانگ است
[ترجمه ترگمان]Hami هندوانه (انواع muskmelon)یک تخصص در ژین جیانگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Big is also bigger than the muskmelon, small is also smaller than the walnut.
[ترجمه گوگل]بزرگ از خربزه بزرگتر است، کوچکتر از گردو نیز کوچکتر است
[ترجمه ترگمان]بزرگ تر از the هم بزرگ تر است، کوچک نیز کوچک تر از گردو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Han Jia, I ate your muskmelon.
[ترجمه گوگل]هان جیا، من خربزه تو را خوردم
[ترجمه ترگمان]هان jia \"من muskmelon رو خوردم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Watermelon and muskmelon market will produce bigger change 200
[ترجمه گوگل]بازار هندوانه و خربزه 200 تغییر بزرگتر تولید خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بازار Watermelon و muskmelon تغییرات بزرگتری ایجاد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fig . 1 . GC chromatography of volatiles of fruits of muskmelon using different extractive methods.
[ترجمه گوگل]شکل 1 کروماتوگرافی GC مواد فرار میوه های خربزه با استفاده از روش های مختلف استخراج
[ترجمه ترگمان]شکل ۲ ۱ کروماتوگرافی GC از ترکیب میوه ها با استفاده از روش های استخراجی مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gansu Province is our country on the west of muskmelon important produce a division.
[ترجمه گوگل]استان گانسو کشور ما در غرب خربزه مهم تولید یک بخش است
[ترجمه ترگمان]گانسو یکی از استان های کشور ماست که در غرب of قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Amaranthine cane, climb on the ground, greenery grows on the cane, subterranean knot muskmelon.
[ترجمه گوگل]عصای تاج خروس، بر زمین صعود، سبزه روی عصا، گره زیرزمینی مشک
[ترجمه ترگمان]عصا به زمین می خورد، از زمین بالا می رود، گیاهان در عصا رشد می کنند، گره زیر زمینی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیل (اسم)
muskmelon

خربوزه تخم قند (اسم)
muskmelon

انگلیسی به انگلیسی

• aromatic melon with sweet juicy flesh; plant bearing the muskmelon; cantaloupe

پیشنهاد کاربران

بپرس