musketry

/ˈmʌskɪtri//ˈmʌskɪtri/

معنی: تیر اندازی، تفنگ، تفنگ ها
معانی دیگر: فن تیراندازی با شمخال، شمخال گری، شمخال ها، جنگ افزارهای شمخال مانند

جمله های نمونه

1. The rebel musketry fire was pouring. . . upon our men, who were closing together and rallying under the attack.
[ترجمه گوگل]آتش تفنگ شورشی در حال باریدن بود بر مردان ما که در حال بسته شدن و تجمع در زیر حمله بودند
[ترجمه ترگمان]شلیک تفنگ ها در میان افراد ما که به هم نزدیک می شدند و در زیر حمله جمع می شدند، هجوم می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was still a heavy roll of musketry to our left, and some sharp firing on our right.
[ترجمه گوگل]هنوز یک غلت سنگین تفنگ در سمت چپ ما بود و مقداری تیراندازی تند در سمت راست ما بود
[ترجمه ترگمان]هنوز صدای شلیک تفنگ ها در سمت چپ و چند شلیک تیز در سمت راست ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The insurgents did not reply to this musketry, in order to spare their ammunition the fusillade broke against the barricade; but the street, which it filled, was terrible.
[ترجمه گوگل]شورشیان به این تفنگ پاسخی ندادند، برای اینکه از مهمات خود در امان باشند، بدنه در برابر سنگر شکست اما خیابانی که پر شده بود وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان]شورشیان به این شلیک تفنگ جواب نداد، به دستور شلیک گلوله ها در سنگر، ولی کوچه که آن را پر کرده بود، وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This firing plan for musketry ensures an infantry unit keeps up a continual barrage of shots against an enemy.
[ترجمه گوگل]این طرح شلیک برای تفنگداران تضمین می کند که یک واحد پیاده نظام رگبار مستمری از شلیک ها را علیه دشمن حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]این تیراندازی برای شلیک تفنگ باعث می شود که یک واحد پیاده نظام مانع حمله مداوم به دشمن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cardinal Guard, brave musketry, intrigue, sword, fire and love - all of this game based on the new film does not differ from him.
[ترجمه گوگل]گارد کاردینال، تفنگدار شجاع، دسیسه، شمشیر، آتش و عشق - همه این بازی بر اساس فیلم جدید با او تفاوتی ندارد
[ترجمه ترگمان]کاردینال گارد، تیراندازی شجاعانه، شمشیر، شمشیر، آتش و عشق - همه این بازی براساس این فیلم جدید با او فرق ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This blind-man's-buff musketry lasted for a quarter of an hour and killed several panes of glass.
[ترجمه گوگل]این تفنگ مرد کور به مدت یک ربع به طول انجامید و چندین شیشه را کشت
[ترجمه ترگمان]این تفنگ کور کورانه بیش از یک ربع ساعت به طول انجامید و چندین شیشه شیشه را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They met the same tempest of shell, grape, canister, and musketry, and recoiled.
[ترجمه گوگل]آنها با همان طوفان صدف، انگور، قوطی و تفنگ برخورد کردند و پس زدند
[ترجمه ترگمان]با همان توفان صدف، انگور و canister و شلیک تفنگ ها مصادف شدند و به قهقرا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A blinding flash illuminated the darkness, and the terrible discharge of musketry resounded through the woods.
[ترجمه گوگل]فلش کور کننده تاریکی را روشن کرد و ترشحات وحشتناک تفنگ در میان جنگل طنین انداز شد
[ترجمه ترگمان]برقی کور کننده تاریکی را روشن کرد و شلیک وحشتناک شلیک تفنگ ها از میان جنگل به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The roar of artillery grew more distinct, mingled with the continuous volleys of musketry.
[ترجمه گوگل]غرش توپخانه مشخص تر شد و با رگبارهای مداوم تفنگداران آمیخته شد
[ترجمه ترگمان]غرش توپخانه از رگبار مداوم تفنگ ها درهم آمیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But. . . there was severe fighting even after dark, and the sparkle of musketry made a fine display.
[ترجمه گوگل]ولی درگیری شدید حتی پس از تاریک شدن هوا وجود داشت و درخشش تفنگ‌ها نمایش خوبی داشت
[ترجمه ترگمان]اما در آنجا، حتی پس از تاریکی، نبرده ای شدیدی درگرفت، و برقی که از شلیک تفنگ به چشم می خورد، نمایشی زیبا به شمار می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nothing could be heard save the thunder of artillery. . . and the continuous roar of musketry.
[ترجمه گوگل]جز رعد توپخانه چیزی شنیده نمی شد و غرش ممتد تفنگ
[ترجمه ترگمان]جز صدای غرش توپ ها و غرش مداوم شلیک تفنگ ها چیزی به گوش نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Men had died because an untrained horse had taken fright at the sound of musketry.
[ترجمه گوگل]مردها مرده بودند چون اسبی آموزش ندیده از صدای تفنگ تفنگ ترسیده بود
[ترجمه ترگمان]مردان به خاطر این که یک اسب تعلیم نیافته از صدای شلیک تفنگ ها وحشت کرده بود، مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. AFTER RIDING up to the highest point of our right flank, Prince Bagration began to go downhill, where a continuous roll of musketry was heard and nothing could be seen for the smoke.
[ترجمه گوگل]پس از سوار شدن به بالاترین نقطه جناح راست ما، شاهزاده باگریشن شروع به سرازیری کرد، جایی که صدای غلتک ممتد تفنگ به گوش می رسید و چیزی از دود دیده نمی شد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده باگراتیون پس از آنکه به بالاترین نقطه جناح راست ما رسید، از تپه سرازیر شد و در آنجا صدای شلیک تفنگ ها شنیده شد و هیچ چیز دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The war broke out in north Kosovo of Yugoslavia, the noise of musketry and trench mortar is continuing around.
[ترجمه گوگل]جنگ در شمال کوزوو در یوگسلاوی آغاز شد، صدای خمپاره‌ها و خمپاره‌های سنگر در اطراف ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]جنگ در شمال کوزوو از یوگسلاوی خارج شد، و صدای شلیک تفنگ و ملات به اطراف ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیر اندازی (اسم)
archery, gunfire, gunshot, gunnery, musketry

تفنگ (اسم)
musketry, gun, rifle

تفنگ ها (اسم)
musketry

انگلیسی به انگلیسی

• use and knowledge of rifles; rifle corps; musketeers and muskets (military)

پیشنهاد کاربران

بپرس