musket

/ˈməskət//ˈmʌskɪt/

معنی: تفنگ فتیلهای، شاهین کوچک نر
معانی دیگر: (جنگ افزار قدیم) چمخال، شمخال

جمله های نمونه

1. The musket firing between skirmishers at times was very brisk.
[ترجمه گوگل]شلیک تفنگ بین جنگنده‌ها در برخی مواقع بسیار تند بود
[ترجمه ترگمان]شلیک تفنگی که بین تیراندازی شلیک شد بسیار چابک و چابک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gluck was armed with an incredibly heavy musket, a single-shot museum piece with an octagonal barrel and a smooth bore.
[ترجمه گوگل]گلوک به یک تفنگ فوق‌العاده سنگین، یک اثر موزه‌ای تک گلوله با یک لوله هشت ضلعی و یک سوراخ صاف مسلح شده بود
[ترجمه ترگمان]گلوک مسلح به یک تفنگ فوق العاده سنگین، یک قطعه موزه ای single با یک بشکه هشت ضلعی و یک bore صاف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Posed him in a uniform with a musket in front of a wax image of General Washington.
[ترجمه گوگل]او را در یونیفرم با یک مشک در مقابل تصویر مومی ژنرال واشنگتن نشاند
[ترجمه ترگمان]او را با تفنگ و یک تفنگ در مقابل یک تصویر موم از ژنرال واشنگتن برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The flash of guns and long lines of musket fire could be seen in bright relief against the blue and cloudless sky.
[ترجمه گوگل]برق اسلحه ها و صف های طولانی آتش تفنگ به صورت برجسته در برابر آسمان آبی و بی ابر دیده می شد
[ترجمه ترگمان]برق تفنگ و خطوط طویل تفنگ در برابر آسمان آبی و بی ابر دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The simple badge, a musket bordered by a wreath, signifies that an infantry or Special Forces soldier came under fire.
[ترجمه گوگل]نشان ساده، یک تفنگ که با یک تاج گل مرزی شده است، نشان می دهد که یک سرباز پیاده نظام یا نیروهای ویژه مورد آتش قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]نشان ساده، تفنگی که کنار یک تاج گل آن قرار داشت، به این معنی است که سرباز یا سرباز نیروی ویژه در زیر آتش قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I hunted with a musket two years ago.
[ترجمه گوگل]من دو سال پیش با یک تفنگ شکار کردم
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش تفنگ رو شکار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You go a musket bullet is superior.
[ترجمه گوگل]تو برو گلوله تفنگ برتر است
[ترجمه ترگمان]تو برو یه گلوله تفنگ بهتر از این حرفاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The musket and cannon fire seemed so real, making history spring to life before my eyes.
[ترجمه گوگل]آتش تفنگ و توپ بسیار واقعی به نظر می رسید و تاریخ را در مقابل چشمانم زنده می کرد
[ترجمه ترگمان]تفنگ و شلیک توپ چنان واقعی به نظر می رسید که تاریخ را در مقابل چشمانم پاک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This right here is a musket used in the Civil War.
[ترجمه گوگل]این دقیقاً در اینجا یک تفنگ است که در جنگ داخلی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]اینجا یک تفنگ است که در جنگ داخلی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Finally the socket bayonet slides onto the musket and then locks on a barrel lug.
[ترجمه گوگل]در نهایت سرنیزه سوکت روی مشک می لغزد و سپس روی یک لنگه بشکه قفل می شود
[ترجمه ترگمان]بالاخره سر نیزه سوراخ بر روی تفنگ می لغزد و بعد روی لوله اگزوز قفل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This forerunner of the musket is capable of firing deadly volleys that can pierce armour.
[ترجمه گوگل]این پیشرو تفنگ قادر به شلیک رگبارهای مرگبار است که می تواند زره را سوراخ کند
[ترجمه ترگمان]این forerunner تفنگ قادر به شلیک رگبار مرگبار است که می تواند زره را سوراخ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mounted a camel this unit a powerful musket a " jezail '. "
[ترجمه گوگل]سوار بر شتر این واحد یک تفنگ قدرتمند یک «جزیل»
[ترجمه ترگمان]یک شتر سوار بر شتر، یک تفنگ قدرتمند، \"jezail\" (jezail)، سوار بر شتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I hunted a musket two years ago.
[ترجمه گوگل]من دو سال پیش یک تفنگ شکار کردم
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش یه تفنگ شکار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Take not a musket to kill a butterfly.
[ترجمه گوگل]برای کشتن یک پروانه از یک تفنگ استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]یه تفنگ لازم نداره که یه پروانه رو بکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. While underneath, in a corner, were fowling piece, musket, and matchlock.
[ترجمه گوگل]در حالی که در زیر، در گوشه ای، قطعه مرغداری، مشک و کبریت بود
[ترجمه ترگمان]در آن هنگام، در گوشه ای، در گوشه ای، تفنگ و تفنگ و تفنگ و matchlock دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفنگ فتیله ای (اسم)
firelock, musket, matchlock

شاهین کوچک نر (اسم)
musket

انگلیسی به انگلیسی

• heavy gun that was formerly used by infantry soldiers before the development of the rifle
a musket was an early type of rifle with a very long barrel.

پیشنهاد کاربران

تفنگ سر پر. تفنگ فتیله ای
مثال:
a musket ball
یک گلوله ی تفنگ فتیله ای
یک مدل تفنگ هست

بپرس