musk

/ˈməsk//mʌsk/

معنی: مشک، بوی مشک، نافه مشک
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی و سانسکریت)، مشک (که از نافه ی آهوی ختایی می گیرند)، عطر مشک، غالیه

جمله های نمونه

1. Look not for musk in dog's kennel.
[ترجمه گوگل]به دنبال مشک در لانه سگ نباشید
[ترجمه ترگمان] به خاطر بوی مشک توی لونه سگ نگاه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Musk is used for perfume and stimulant.
[ترجمه گوگل]مشک برای عطر و محرک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ماسک برای عطر و محرک استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Musk is produced naturally by the musk deer and is used to attract other deer sexually.
[ترجمه گوگل]مشک به طور طبیعی توسط آهوی مشک تولید می شود و برای جذب جنسی دیگر گوزن ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مشک به طور طبیعی توسط گوزن تولید می شود و برای جذب دیگر گوزن ها به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Larger browsers and grazers include hares, rabbits, musk oxen, and reindeer and caribou.
[ترجمه گوگل]مرورگرها و چرندگان بزرگتر شامل خرگوش، خرگوش، گاو مشک و گوزن شمالی و کاریبو هستند
[ترجمه ترگمان]مرورگرهای بزرگ تر و grazers شامل خرگوش های صحرایی، خرگوش ها، musk، و گوزن شمالی و گوزن شمالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unlike true goats, mountain sheep and musk ox, mountain goats rarely direct their blows to their rivals' heads.
[ترجمه گوگل]بر خلاف بزهای واقعی، گوسفند کوهی و گاو مشک، بزهای کوهی به ندرت ضربات خود را به سر رقبای خود وارد می کنند
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بزه ای کوهی واقعی، بز کوهی و مشک گاو، بزه ای کوهی به ندرت ضربه های خود را به سر رقبای خود هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The musk thickened as they approached the end of the hall.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به انتهای سالن مشک غلیظ شد
[ترجمه ترگمان]وقتی به انتهای تالار رسیدند، مشک ضخیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A powerful odor of rot and musk and something much more violent came from her.
[ترجمه گوگل]بوی قوی پوسیدگی و مشک و چیزی بسیار شدیدتر از او می آمد
[ترجمه ترگمان]عطر قدرتمندی از پوسیدگی و مشک و چیزی بیشتر از او وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A musk smell lingered on Groves' sleeve, from where the female snake had curled around his arm.
[ترجمه گوگل]بوی مشک روی آستین گرووز نشسته بود، جایی که مار ماده دور بازویش حلقه زده بود
[ترجمه ترگمان]بوی مشک در آستین هرمیون مانده بود، از جایی که مار ماده دور بازویش حلقه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Largest among the tundra herbivores are musk oxen and caribou.
[ترجمه گوگل]بزرگترین گیاهخواران تاندرا گاو مشک و کاریبو هستند
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین among the، گاو نر و گوزن شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Only the musk ox has a denser covering of hair.
[ترجمه گوگل]فقط گاو مشک دارای پوشش متراکم تری از مو است
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که گاو روش داره تیکه های denser از مو داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Notes of musk, sandalwood and cedar wood - combine to create the base notes.
[ترجمه گوگل]نت‌های مشک، چوب صندل و چوب سدر - برای ایجاد نت‌های پایه ترکیب شوند
[ترجمه ترگمان]یادداشت هایی از مشک، چوب چوب و چوب سدر - با هم ترکیب می شوند تا یادداشت های پایه ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You musk speak italian as mother - tongue.
[ترجمه گوگل]شما مشک ایتالیایی را به عنوان زبان مادری صحبت می کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید مثل مادر زبان ایتالیایی حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Notes of musk, sandalwood and cedarwood - Combine to create the soft base notes. Tend to linger on the skin longer than the other notes.
[ترجمه گوگل]نت‌های مشک، چوب صندل و چوب سدر - برای ایجاد نت‌های پایه نرم، ترکیب کنید بیشتر از سایر نت ها روی پوست باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]یادداشت های مربوط به مشک، چوب صندل و cedarwood - را برای ایجاد یادداشت های پایه نرم ترکیب کنید بیشتر از سایر نت های روی پوست می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. MuSK interacts with Dvl in muscle cells directly andspecifically.
[ترجمه گوگل]MuSK به طور مستقیم و به طور خاص با Dvl در سلول های عضلانی تعامل دارد
[ترجمه ترگمان]musk با Dvl در سلول های ماهیچه ای به طور مستقیم andspecifically تعامل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشک (اسم)
musk, waterskin

بوی مشک (اسم)
musk

نافه مشک (صفت)
musk

انگلیسی به انگلیسی

• animal secretion used in making perfume; small central asiatic deer having no horns whose males secrete musk
musk is a substance with a strong, sweet smell which is used to make perfume.

پیشنهاد کاربران

مُشک ماده ای با بوی قوی، زمینی و حیوانی است. این ماده در اصل از ترشحات غدد مشک گوزن به دست می آید، اما می تواند به صورت مصنوعی نیز تولید شود.
مثال؛
The perfume has a base note of musk, adding depth and warmth to the fragrance.
...
[مشاهده متن کامل]

He liked the earthy musk scent of the cologne he bought.
Musk is often used in luxury perfumes for its distinctive and lasting aroma.

بپرس