musician

/mjuːˈzɪʃn̩//mjuːˈzɪʃn̩/

معنی: موسیقی دان، ساقی، نوازنده، خنیاگر، ساز زن، نغمه پرداز
معانی دیگر: (کسی که خوب موسیقی می داند یا خوب می نوازد یا خوب تصنیف می کند) آهنگساز، موسیقی نواز، موسیقی نگار، موسیقی شناس، رامشگر، مطرب، کوسان

جمله های نمونه

1. a master musician
موسیقی دان سرآمد

2. a strolling musician
نوازنده ی سیار

3. He is a very creative musician.
[ترجمه گوگل]او یک نوازنده بسیار خلاق است
[ترجمه ترگمان]او یک موسیقی دان بسیار خلاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had been a talented musician in his youth.
[ترجمه گوگل]او در جوانی نوازنده ای با استعداد بود
[ترجمه ترگمان]در جوانی او یک موسیقی دان با استعداد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You have to be a very dedicated musician to get to the top.
[ترجمه مهدی] یک موسقی دان از لحاظ خوب خواندن برای رسیدن به بالا باید تلاش کند
|
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به اوج باید یک نوازنده بسیار فداکار باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید یک موسیقی دان بسیار فداکار باشید تا به صدر برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Armstrong was a musician of world stature.
[ترجمه گوگل]آرمسترانگ یک نوازنده قد و قواره جهانی بود
[ترجمه ترگمان]آرمسترانگ موسیقی دان قد دنیا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The musician spends years perfecting his craft.
[ترجمه Baran Majd] موسیقی دانان سال های خود را با کامل کردن آلبوم ها و کارهایشان سپری می کنند
|
[ترجمه fatira] این نوازنده سال ها صرف تکمیل هنر خود می کند
|
[ترجمه گوگل]این نوازنده سال ها صرف تکمیل هنر خود می کند
[ترجمه ترگمان]موسیقی دان سال ها وقت صرف کامل کردن قایق خود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's the offspring of a scientist and a musician.
[ترجمه گوگل]او فرزند یک دانشمند و یک موسیقیدان است
[ترجمه ترگمان]او فرزند یک دانشمند و یک موسیقی دان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She ranks above any other musician of her generation.
[ترجمه گوگل]او بالاتر از سایر نوازندگان نسل خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]از هر موسیقی دان دیگر از نسل او بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She has a very promising future as a musician.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نوازنده آینده بسیار امیدوار کننده ای دارد
[ترجمه ترگمان]او آینده درخشانی به عنوان یک موسیقی دان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a musician, she is technically accomplished.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نوازنده از نظر فنی موفق است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک موسیقی دان از لحاظ فنی موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is a talented musician but is content to just dabble.
[ترجمه گوگل]او یک نوازنده با استعداد است، اما راضی است که فقط دست و پا بزند
[ترجمه ترگمان]او یک موسیقی دان با استعداد است، اما فقط به بازی کردن علاقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The famous jazz musician, Duke Ellington, was a composer, arranger and pianist.
[ترجمه گوگل]موزیسین معروف جاز، دوک الینگتون، آهنگساز، تنظیم کننده و پیانیست بود
[ترجمه ترگمان]نوازنده معروف جاز، دوک Ellington، آهنگساز، تنظیم کننده آهنگ و پیانیست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has the potential to become a world-class musician.
[ترجمه گوگل]او پتانسیل تبدیل شدن به یک موسیقیدان در سطح جهانی را دارد
[ترجمه ترگمان]او پتانسیل تبدیل شدن به یک نوازنده کلاس جهانی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موسیقی دان (اسم)
artist, musician, harmonist

ساقی (اسم)
musician, tapster, butler, cupbearer, drawer

نوازنده (اسم)
player, musician, executant, instrumentalist

خنیاگر (اسم)
musician, minstrel, singer

ساز زن (اسم)
performer, musician, professional musician

نغمه پرداز (اسم)
musician

انگلیسی به انگلیسی

• one who plays a musical instrument professionally; composer of music
a musician is a person who plays a musical instrument as their job or hobby.

پیشنهاد کاربران

خنیاگر = musician موسیقی دان
خنیا= موسیقی که عربی شده میوزیک Music که از لاتین musique میاید که خودش از یونانی mousike tekhne که می شود هنر میوز ها. میوز ها خدایانی بودند که هنر را در دل هنرمندان می افکندن.
در پارسی ما خنیا و خنیاگر داریم.
موسیقیدان
مثال: She's a talented musician.
او یک موسیقیدان با استعداد است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : music / musical / musicality / musician / musicianship / musicology / musicologist
✅️ صفت ( adjective ) : musical
✅️ قید ( adverb ) : musically
brother of the string ( n. ) [SE string]
a musician
A person who plays a musical instrument
musician ( موسیقی )
واژه مصوب: موسیقیدان
تعریف: کسی که در ساخت یا رهبری یا اجرای موسیقی، به خصوص موسیقی سازی، تبحر داشته باشد
موسیقی دان

نوازنده
کسی که می نوازد و میخواند
نوازنده
موسیقیدان
کسی که همراه نواختن ترانه نیز میخواند.
موسیقی دان، نوازنده
ساز زن
موسیقی دان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس