musical

/ˈmjuːzɪkl̩//ˈmjuːzɪkl̩/

معنی: موسیقی، موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار
معانی دیگر: وابسته به موسیقی، موسیقیایی، خنیایی، رامشی، آهنگین، دارای موسیقی، به موسیقی درآمده، نمایش اپرا مانند که برخی مکالمات آن آوازی و خنیایی است

جمله های نمونه

1. musical talent runs in this family
استعداد موسیقی در این خانواده فراوان است.

2. a musical comedy
شادمایش خنیایی (موسیقیایی)

3. a musical evening
بزم موسیقی شبانه

4. a musical line
آهنگ موسیقی

5. a musical production
نمایش موزیکال

6. a musical show
نمایش دارای موسیقی (خنیایی)

7. a musical show
یک نمایش موزیکال

8. a musical smash
نمایش موزیکال بسیار موفقیت آمیز

9. a reproduced musical record
صفحه ی موسیقی تکثیر شده

10. he has musical talent
او استعداد موسیقی دارد.

11. sa'di's prose is musical
نثر سعدی آهنگین است.

12. a formula for writing musical comedies
دستور نگارش کمدی های موزیکال

13. he could not distinguish musical notes into anything other than high or low
او نمی توانست نت های موسیقی را به چیزی جز زیر و بم طبقه بندی کند.

14. he has an enormous musical vocabulary
در موسیقی ید طولایی دارد.

15. the choreography of this musical film was superb
رقص آرایی این فیلم موزیکال عالی بود.

16. the delicacy of his musical taste
ظرافت طبع او در موسیقی

17. evita was a very successful musical
((اویتا)) نمایش خنیایی بسیار موفقی بود.

18. our next presentation will be musical
نمایش بعدی ما موزیکال خواهد بود.

19. bang out a tune (on a musical instrument)
بد نواختن

20. the kherchow group is one of the best known musical ensembles today
دسته ی خرجاو یکی از معروفترین گروه نوازندگان معاصر است.

21. It's a musical instrument made of brass, somewhat like a cornet and with a similar compass.
[ترجمه گوگل]این یک ساز موسیقی است که از برنج ساخته شده است، تا حدودی شبیه یک کرنت و با قطب نمای مشابه
[ترجمه ترگمان]این یک وسیله موسیقی است که از مس ساخته شده است، تا حدی شبیه پرچ مدار و با قطب نمای مشابهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. He's written a new West End musical.
[ترجمه گوگل]او یک موزیکال جدید وست اند نوشته است
[ترجمه ترگمان]او یک قطعه موسیقی جدید از غرب را نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He made no pretence of great musical knowledge.
[ترجمه گوگل]او هیچ تظاهر به دانش عالی موسیقی نکرد
[ترجمه ترگمان]او به هیچ روی تظاهر به دانش بزرگ موسیقی نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. She is endowed with great musical ability.
[ترجمه گوگل]او از توانایی های موسیقیایی بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]استعداد موسیقی فوق العاده ای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. She was born into a very musical family.
[ترجمه گوگل]او در خانواده ای بسیار موزیکال به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]او در یک خانواده بسیار زیبا به دنیا آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The drum is one of the oldest musical instruments.
[ترجمه گوگل]طبل یکی از قدیمی ترین آلات موسیقی است
[ترجمه ترگمان]طبل یکی از قدیمی ترین ابزارهای موسیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The article uses rather specialized musical terminology.
[ترجمه گوگل]این مقاله از اصطلاحات نسبتاً تخصصی موسیقی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله از اصطلاحات موسیقی تخصصی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Their new musical opened to glowing reviews.
[ترجمه گوگل]موزیکال جدید آنها با بررسی های درخشان باز شد
[ترجمه ترگمان]موسیقی جدید آن ها شروع به تجدید نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. New York is the international capital of the musical avantgarde.
[ترجمه گوگل]نیویورک پایتخت بین المللی آوانگارد موسیقی است
[ترجمه ترگمان]نیویورک مرکز بین المللی موسیقی avantgarde است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موسیقی (صفت)
music, musical

موزیکال (صفت)
music, musical

دارای اهنگ (صفت)
music, musical, sonant

موسقی دار (صفت)
music, musical

انگلیسی به انگلیسی

• stage production incorporating music and dancing
of or pertaining to music; tuneful, melodious, harmonious; skilled in music; set to or accompanied by music
musical describes things that are concerned with playing or studying music.
someone who is musical has a natural ability and interest in music.
musical sounds are tuneful and pleasant.
a musical is a play or film that uses singing and dancing in the story.

پیشنهاد کاربران

آهنگین
موزیکال
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: موسیقال

⚫ نگارش به خط لاتین: Musiğāl

⚫ آمیخته از: موسیقی ( music ) و �‍ال� ( al )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

موسیقی، موسیقی
مثال: He's a talented musical composer.
او یک آهنگساز موسیقی با استعداد است.
دستی در ساز داشتن، اهل موسیقی بودن
Joe's family all play instruments - they're very MUSICAL.
برنامه موسیقی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : music / musical / musicality / musician / musicianship / musicology / musicologist
✅️ صفت ( adjective ) : musical
✅️ قید ( adverb ) : musically
دارای آهنگ
نمایش موسیقایی
نمایش سوزناک عاشقانه و آهنگین ( موسیقای )
musical ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: موسیقایی
تعریف: ویژگی آنچه مربوط به موسیقی یا همراه با موسیقی باشد
اهل موسیقی ( در جمله ای مانند: musical family )
موسیقایی
از آنجا که �موسیقایی� از دوران قدیم در فارسی جاافتاده و رایج بوده است، بهتر است به همین شکل تلفظ و نوشته شود. افزون بر این، تلفظ و املای �موسیقیایی� خالی از تکلف و دشواری نیست.
منبع: ویکی پن
موسیقایی، گوش نواز، خوش آهنگ
موسیقی دارا
فیلم یا نمایش موزیکال
فیلم دارای موسیقی
یا اهنگین

موسیقی
به نظر من باید معانی ان با کتاب یکی باشد تا اشتباه نشود. با تشکر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس