1. music academy
هنرسرای موسیقی
2. music affords her pleasure
موسیقی به او لذت می دهد.
3. music broadcast live from a concert
موسیقی که به طور زنده از یک کنسرت پخش می شود
4. music can speak directly to the emotions
موسیقی می تواند احساسات را مستقیما تحت تاثیر قرار بدهد.
5. music enhanced our enjoyment of the dinner
موسیقی لذت ما را از شام بیشتر کرد.
6. music enhanced the impact of that scene
موسیقی اثر آن صحنه را بیشتر کرد.
7. music fashioned to our taste
موسیقی که مطابق سلیقه ی ما تدوین شده است
8. music filtered through the curtains and into the room
موسیقی از ورای پرده ها به داخل اتاق می آمد.
9. music flooded the room
موسیقی اتاق را فراگرفت.
10. music has lost all its enchantment for her
موسیقی در نظر او همه ی فریبایی خود را از دست داده است.
11. music is a universal vehicle of artistic thought
موسیقی بیانگر جهانی اندیشه های هنری است.
12. music is his only love
موسیقی یگانه عشق اوست.
13. music is incorporeal
موسیقی مقوله ای غیرمادی است.
14. music is iraj's greatest enthusiasm
موسیقی بزرگترین مایه ی شوق ایرج است.
15. music lessons
کلاس های درس موسیقی
16. music of the spheres
موسیقی آسمانی (سپهری)
17. music that really swings
موسیقی که واقعا موزون و مهیج باشد
18. a music critic
هنرسنج موسیقی
19. a music enthusiast
شیفته ی موسیقی
20. a music festival
جشنواره ی موسیقی
21. atmospheric music
موسیقی رویایی
22. classical music
موسیقی کلاسیک
23. dreamy music
موسیقی رویایی
24. ethereal music
موسیقی ملکوتی
25. heavenly music swelled and filled the house
موسیقی آسمانی بلند شد و خانه را فرا گرفت.
26. hillbilly music
موسیقی روستایی جنوب
27. his music is full of technical lapses
موسیقی او پر از لغزش های فنی است.
28. instrumental music
موسیقی سازی
29. latino music
موسیقی مردم امریکای لاتین
30. martial music
موسیقی رزمی
31. melancholy music
موسیقی غم انگیز
32. mellow music
موسیقی ملایم و دلنواز
33. modern music excruciated him
موسیقی امروزی او را زجر می داد.
34. organ music
موسیقی ارگ
35. orgiastic music
موسیقی پرشور
36. popular music
موسیقی مردم پسند
37. recorded music
موسیقی ضبط شده
38. rich music
موسیقی خوش آوا
39. rousing music
موسیقی شورانگیز
40. rude music
موسیقی گوشخراش
41. secular music
موسیقی غیر مذهبی
42. slow music
موسیقی آهسته
43. stirring music
موسیقی شورانگیز
44. strange music kept sounding in her ears
موسیقی عجیبی در گوشش صدا می کرد.
45. the music conjured up many memories
موسیقی خاطرات فراوانی را زنده کرد.
46. the music made them merry
موسیقی آنها را شنگول کرد.
47. the music of running brooks
موسیقی نهرهای روان
48. the music was heavenly and so was the food!
موسیقی عالی بود و همینطور خوراک ها!
49. this music has been composed for female voices
این موسیقی برای آواز زنانه تدوین شده است.
50. this music is interesting but has no soul
این موسیقی جالب توجه است ولی روح ندارد.
51. this music is nervewracking to me
این موسیقی اعصاب مرا خرد می کند.
52. vocal music
موسیقی غنایی
53. a little music to jollify the party
قدری موسیقی برای طرب انگیز کردن مهمانی
54. cutting the music deadened the party
قطع موسیقی مهمانی را بی روح و مرده کرد.
55. dance and music
رقص و موسیقی
56. fond of music
علاقمند به موسیقی
57. he appreciates music
او از موسیقی خوشش می آید.
58. modern western music does not interest her
موسیقی امروزی غربی مورد علاقه ی او نیست.
59. she instructed music
او موسیقی تعلیم می داد.
60. soft, sensuous music
موسیقی آرام و پراحساسات
61. the soft music was very comforting
موسیقی ملایم بسیار آرامبخش بود.
62. to write music
موسیقی تصنیف کردن
63. face the music
(عامیانه) عاقبت اعمال خود را چشیدن،نتیجه ی ناخوشایند عملی را تحمل کردن
64. set to music
(شعر و غیره را) دارای موسیقی کردن،به موسیقی درآوردن
65. a bent for music
استعداد موسیقی
66. a feeling for music
شم موسیقی
67. a judge of music
خبره در موسیقی
68. a love of music
عشق به موسیقی
69. different sorts of music
انواع مختلف موسیقی
70. he believed that music led to the corruption of the young people
او معتقد بود که موسیقی منجر به هرزگی جوانان می شود.