1. Maggie felt a muscle spasm in her back.
[ترجمه گوگل]مگی یک اسپاسم عضلانی در پشت خود احساس کرد
[ترجمه ترگمان]مگی احساس کرد که عضلات پشتش منقبض شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مگی احساس کرد که عضلات پشتش منقبض شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She felt a muscle spasm in her back.
[ترجمه گوگل]او یک اسپاسم عضلانی در پشت خود احساس کرد
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که عضلات پشتش منقبض می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که عضلات پشتش منقبض می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It was probably due to muscle spasm and ligament strain, possibly as a result of lack of general fitness and poor sleep.
[ترجمه گوگل]احتمالاً به دلیل اسپاسم عضلانی و کشیدگی رباط، احتمالاً در نتیجه عدم تناسب اندام عمومی و خواب ضعیف بوده است
[ترجمه ترگمان]احتمالا به خاطر انقباض عضلانی و کشش رباط، احتمالا به علت عدم تناسب اندام و خواب ضعیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احتمالا به خاطر انقباض عضلانی و کشش رباط، احتمالا به علت عدم تناسب اندام و خواب ضعیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Only by restoring his muscle spasm had he been able to conquer the impulse to commit suicide.
[ترجمه گوگل]تنها با بازگرداندن اسپاسم عضلانی خود توانست بر انگیزه خودکشی غلبه کند
[ترجمه ترگمان]فقط با بازگرداندن گرفتگی ماهیچه او توانسته بود بر انگیزه خودکشی غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط با بازگرداندن گرفتگی ماهیچه او توانسته بود بر انگیزه خودکشی غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Crick a painful cramp or muscle spasm, as in the back or neck.
[ترجمه گوگل]کرامپ دردناک یا اسپاسم عضلانی مانند پشت یا گردن را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]Crick، گرفتگی عضلانی، یا گرفتگی عضلانی، یا در عقب یا گردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Crick، گرفتگی عضلانی، یا گرفتگی عضلانی، یا در عقب یا گردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. To cause a painful cramp or muscle spasm in by turning or wrenching.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک گرفتگی دردناک یا اسپاسم عضلانی با چرخاندن یا فشار دادن
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد گرفتگی عضله یا گرفتگی عضلانی که در حال چرخش است یا از آن بیرون می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد گرفتگی عضله یا گرفتگی عضلانی که در حال چرخش است یا از آن بیرون می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This form of muscle spasm occurs without nerve activity.
[ترجمه گوگل]این شکل از اسپاسم عضلانی بدون فعالیت عصبی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]این شکل از تشنج ماهیچه بدون فعالیت عصبی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شکل از تشنج ماهیچه بدون فعالیت عصبی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The client's lower limbs are obviously having muscle spasm which is aggravated by movement like walking.
[ترجمه گوگل]اندام تحتانی مشتری به وضوح دچار اسپاسم عضلانی است که با حرکاتی مانند راه رفتن تشدید می شود
[ترجمه ترگمان]اعضای پایین تر مشتری به وضوح دچار انقباض عضلانی هستند که با حرکت مثل راه رفتن تشدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اعضای پایین تر مشتری به وضوح دچار انقباض عضلانی هستند که با حرکت مثل راه رفتن تشدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Alleviate various muscles to ache and muscle spasm.
[ترجمه گوگل]کاهش درد و اسپاسم عضلات مختلف
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های مختلف عضلات و ماهیچه را منقبض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های مختلف عضلات و ماهیچه را منقبض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Stimulate blood circulation and ease muscle spasm. Origin: Indonesia.
[ترجمه گوگل]گردش خون را تحریک می کند و اسپاسم عضلانی را کاهش می دهد منبع: اندونزی
[ترجمه ترگمان]گردش خون و انقباض عضلانی منشا: اندونزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گردش خون و انقباض عضلانی منشا: اندونزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Causing telangiectasia, permeability, smooth muscle spasm, glandular secretion and so on.
[ترجمه گوگل]ایجاد تلانژکتازی، نفوذپذیری، اسپاسم عضلات صاف، ترشح غدد و غیره
[ترجمه ترگمان] باعث افزایش هورمون، انقباض عضلانی، ترشح غدد و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باعث افزایش هورمون، انقباض عضلانی، ترشح غدد و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Many people control their feelings through muscle tension and may re-experience these feelings spontaneously when the muscle spasm is broken up.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد احساسات خود را از طریق تنش عضلانی کنترل می کنند و ممکن است زمانی که اسپاسم عضلانی از بین می رود، این احساسات را دوباره به طور خود به خود تجربه کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم احساسات خود را از طریق تنش ماهیچه کنترل می کنند و ممکن است این احساسات را به طور خودبخود تجربه کنند که تشنج ماهیچه از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم احساسات خود را از طریق تنش ماهیچه کنترل می کنند و ممکن است این احساسات را به طور خودبخود تجربه کنند که تشنج ماهیچه از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The neck may be held stiffly or tilted to one side owing to muscle spasm.
[ترجمه گوگل]گردن ممکن است به دلیل اسپاسم عضلانی سفت نگه داشته شود یا به یک طرف کج شود
[ترجمه ترگمان]گردن ممکن است به سختی و به یک طرف کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گردن ممکن است به سختی و به یک طرف کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Conclusion:According to the clinical observation, complex chlorzoxazone cream could remit pain and muscle spasm and other clinical symptoms of TMJD patients.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بر اساس مشاهدات بالینی، کرم کلرزوکسازون پیچیده می تواند درد و اسپاسم عضلانی و سایر علائم بالینی بیماران TMJD را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: با توجه به مشاهده بالینی، کرم chlorzoxazone پیچیده می تواند درد و تشنج ماهیچه و دیگر علایم بالینی بیماران TMJD را ارسال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: با توجه به مشاهده بالینی، کرم chlorzoxazone پیچیده می تواند درد و تشنج ماهیچه و دیگر علایم بالینی بیماران TMJD را ارسال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید