murphy

/ˈmɝːfi//ˈmɜːfi/

(قدیمی - خودمانی) سیب زمینی، سیب زمینی

جمله های نمونه

1. To capture his equity, Murphy must either sell or refinance.
[ترجمه گوگل]مورفی برای به دست آوردن سهام خود، باید یا بفروشد یا دوباره سرمایه گذاری کند
[ترجمه ترگمان]برای ثبت دارایی او، مورفی باید یا بفروشد یا بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Murphy gradually slid into a pattern of drug abuse.
[ترجمه گوگل]مورفی به تدریج وارد الگوی سوء مصرف مواد شد
[ترجمه ترگمان]مورفی رفته رفته یه الگویی از سواستفاده مواد پیدا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mrs Murphy is blessed with twelve children.
[ترجمه گوگل]خانم مورفی دوازده فرزند دارد
[ترجمه ترگمان]خانم مورفی با دوازده فرزند خوشبخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His boss resigned and Murphy was put in charge.
[ترجمه گوگل]رئیس او استعفا داد و مورفی سرپرستی شد
[ترجمه ترگمان]رئیسش استعفا داد و مورفی مسئول شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Murphy sat in a prison cell awaiting trial .
[ترجمه گوگل]مورفی در یک سلول زندان در انتظار محاکمه نشست
[ترجمه ترگمان]مورفی توی سلول زندان منتظر محاکمه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Murphy retired at the end of a 30-year teaching career.
[ترجمه گوگل]آقای مورفی پس از پایان 30 سال سابقه تدریس بازنشسته شد
[ترجمه ترگمان]آقای مورفی در پایان دوره تحصیلی ۳۰ ساله بازنشسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Murphy has the ball and then lays it off to Owen.
[ترجمه گوگل]مورفی توپ را در اختیار دارد و سپس آن را به اوون می سپارد
[ترجمه ترگمان]مورفی این توپ را دارد و بعد آن را به سمت اون تقدیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Murphy will be really up against it when he faces the champion this afternoon.
[ترجمه گوگل]مورفی وقتی امروز بعدازظهر با قهرمان روبرو شود واقعاً در برابر آن قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]\"مورفی\" امروز بعد از ظهر با این قهرمان روبرو خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Murphy, Sinclair's young team-mate, was fractionally behind him.
[ترجمه گوگل]مورفی، هم تیمی جوان سینکلر، به طور کسری پشت سر او بود
[ترجمه ترگمان]مورفی \"، تیم تیم\" سینکلر \"،\" fractionally \"پشت سرش بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Maurice Murphy, one of the country's leading classical trumpeters, learnt his craft with the Black Dyke Mills band.
[ترجمه گوگل]موریس مورفی، یکی از نوازندگان برجسته کلاسیک کشور، هنر خود را با گروه بلک دایک میلز آموخت
[ترجمه ترگمان]موریس مورفی، یکی از برجسته trumpeters مشهور کشور، کشتی خود را با گروه میلز Black Mills آموخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By now Murphy is Hollywood'stop male comedy star.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مورفی بهترین ستاره مرد کمدی هالیوود است
[ترجمه ترگمان]حالا مورفی یک ستاره کمدی مردانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They greeted Murphy at the door and then quickly went to work on his computer in a first-floor bedroom.
[ترجمه گوگل]آنها از مورفی دم در استقبال کردند و سپس به سرعت با کامپیوتر او در اتاق خواب طبقه اول کار کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به \"مورفی\" سلام کردند و سپس به سرعت روی کامپیوتر او در یک اتاق خواب اول کار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Murphy, Jamie, and the rest of the O'Brien clan will be here for Thanksgiving.
[ترجمه گوگل]مورفی، جیمی و بقیه قبیله اوبراین برای روز شکرگزاری اینجا خواهند بود
[ترجمه ترگمان]مورفی، جیمی و بقیه گروه او بر این برای شکرگذاری اینجا خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 1860 Father Murphy set up a home for orphans and destitute children.
[ترجمه گوگل]در سال 1860 پدر مورفی خانه ای برای کودکان یتیم و بی بضاعت راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۶۰، پدر مورفی یک خانه برای یتیمان و کودکان فقیر تاسیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• family name; eddie murphy (born 1961, born edward reagan murphy), comedian and actor; william parry murphy (1892-1987), united states physician, the 1934 nobel prize winner for medicine; irish potato, white potato; spud, potato (informal)

پیشنهاد کاربران

بپرس