murk

/ˈmɜːrk//mɜːk/

معنی: تاریک، تیره
معانی دیگر: (قدیمی)، تاریکی، تیرگی

جمله های نمونه

1. Through the murk there was a faint glimmer of light.
[ترجمه گوگل]در میان تاریکی، نور ضعیفی از نور وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در میان علف ها بارقه ای از نور وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The figure disappeared into the murk.
[ترجمه گوگل]چهره در تاریکی ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]پیکری که در میان گرد و خاک ناپدید شده بود ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Susan could see a gaslamp vaguely in the murk, and hear the clip of hooves on cobblestones.
[ترجمه گوگل]سوزان می‌توانست چراغ گاز را به‌طور مبهم در تاریکی ببیند و صدای سم‌ها را روی سنگ‌فرش‌ها بشنود
[ترجمه ترگمان]سوزان چیزی را می دید که به طور مبهم در میان گرد و خاک فرورفته بود و صدای تق تق سم اسب را روی سنگفرش شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But through the murk there was a faint glimmer of light.
[ترجمه گوگل]اما در میان تاریکی نور ضعیفی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اما در میان علف ها بارقه ای از نور وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Out of the murk appeared a large squadron of warships.
[ترجمه گوگل]از تاریکی اسکادران بزرگی از کشتی های جنگی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]از میان دود، یک اسواران بزرگ از کشتی های جنگی بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the abyssal murk of the deep ocean floor, miles below the surface, no light penetrates.
[ترجمه گوگل]در تیرگی عمیق کف اقیانوس، مایل ها زیر سطح، هیچ نوری به آن نفوذ نمی کند
[ترجمه ترگمان]در سایه روشن abyssal کف عمیق اقیانوس، مایل ها دورتر از سطح، هیچ نوری نفوذ نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But to see them in the murk was impossible.
[ترجمه گوگل]اما دیدن آنها در تاریکی غیرممکن بود
[ترجمه ترگمان]اما برای دیدن آن ها در میان دود، غیر ممکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Piper O'Rourke stepped out of the murk behind them, wearing a concerned expression.
[ترجمه گوگل]پایپر اورورک با حالتی نگران از تاریکی پشت سر آنها بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]پایپر ارورک از میان انبوه گرد و خاک پشت سر آن ها بیرون آمد و قیافه ای نگران به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whatever was making that sound in the murk beneath the trees, he hadn't time to look.
[ترجمه گوگل]هر چه آن صدا را در تاریکی زیر درختان می داد، او وقت نگاه کردن نداشت
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که آن صدا در میان درختان در زیر درختان ایجاد شده بود، فرصت نگاه کردن نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His eyes were accustomed to working in the murk, and his body moved in a shuffling, automatic crouch.
[ترجمه گوگل]چشمانش به کار در تاریکی عادت کرده بود و بدنش در حالت خمیده و خودکار حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]چشمانش عادت به کار کردن در گرد و غبار گرفته بود، و بدنش به آرامی خم شده بود و به صورت خودکار خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet the murk looked no thicker.
[ترجمه گوگل]با این حال تیرگی غلیظ تر به نظر نمی رسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، ابرها ضخیم تر از آن نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The headlights cut into the growing murk.
[ترجمه گوگل]چراغ‌های جلو در تیرگی روزافزون فرو رفتند
[ترجمه ترگمان]چراغ های جلوی اتومبیل پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Murk, dreariness in the hushed manor house; flies asleep on the ceiling.
[ترجمه گوگل]تاریکی، کسالت در خانه عمارت خاموش روی سقف خوابیده پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]در آن خانه اربابی که در آن خانه اربابی خاموش بود، به خواب می رفت مگس ها روی سقف خوابیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Glows and grows in the murk of his brain.
[ترجمه گوگل]در تاریکی مغزش می درخشد و رشد می کند
[ترجمه ترگمان]گرد و غبار مغزش رشد می کند و رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Their cold breath rises from the murk to make these fogs, and their flesh has turned as stony as their hearts.
[ترجمه گوگل]نفس سردشان از تیرگی برمی خیزد تا این مه ها را بسازد و گوشتشان مثل دلشان سنگی شده است
[ترجمه ترگمان]باد سرد آن ها از میان توده های ابر متراکم می شود تا این مه مه مه را از آن بخار بیرون بکشد و گوشت آن ها مثل سنگ سرد شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاریک (صفت)
blind, ambiguous, dark, dim, black, gloomy, dusky, somber, sombre, benighted, murk, caliginous, cimmerian, darkling, lackluster, stygian

تیره (صفت)
obscure, thick, dark, dim, black, gloomy, heavy, somber, sombre, muddy, turbid, murky, fuzzy, murk, nebulous, caliginous, overcast, cloudy, lurid, indistinct, tawny, darkling, fulvous, fuscous, inky

تخصصی

[نساجی] تیره - تاریک

انگلیسی به انگلیسی

• darkness, gloom
murk refers to darkness or thick mist that you cannot see through very well.

پیشنهاد کاربران

Murk is a slang term for fog that is used to describe a state of darkness or obscurity. It can also be used metaphorically to describe a situation or concept that is unclear or difficult to understand.
...
[مشاهده متن کامل]

یک اصطلاح عامیانه برای مه/fog ، برای توصیف حالت تاریکی یا ابهام و ناآشکاری استفاده می شود. همچنین می تواند به صورت استعاری برای توصیف موقعیت یا مفهومی که درک آن نامشخص یا دشوار است استفاده شود.
“The city was covered in a thick murk, making it difficult to see. ”
A person might say, “I’m trying to navigate through the murk of this complicated issue. ”
Another might comment, “The murk of uncertainty hangs over the future of this project. ”

murk
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-fog/
تاریکی ، تیرگی n

بپرس