murderer

/ˈmɜːrdərər//ˈmɜːdərə/

معنی: قاتل، خونی
معانی دیگر: قاتل

جمله های نمونه

1. the murderer exhibited no remorse
قاتل هیچگونه پشیمانی از خود نشان نداد.

2. the murderer haunted the scene of his crime
جانی مرتبا به محل جنایت خود سر می زد.

3. the murderer manifested no signs of regret
آدم کش نشانی از ندامت از خود بروز نداد.

4. a coldblooded murderer
آدم کش بی رحم

5. a malicious murderer
جانی بد سرشت

6. an inhuman murderer
قاتل بی رحم

7. the alleged murderer
متهم به قتل

8. the unknown murderer became the terror of the town
آن آدمکش ناشناخته باعث وحشت شهر شد.

9. to punish a murderer by hanging
آدم کش را از طریق دار زدن تنبیه کردن

10. the police cross-examined the murderer
پلیس از قاتل بازجویی کرد.

11. in this film he portrays a murderer
در این فیلم او رل یک آدم کش را بازی می کند.

12. the extraction of confession from an accused murderer
گرفتن اقرار از یک متهم به قتل

13. the detective was determined to sniff out the murderer
کارآگاه مصمم بود که قاتل را پیدا کند.

14. The police identified the murderer from a smudge of blood on the shirt.
[ترجمه گوگل]پلیس قاتل را از روی لکه خون روی پیراهن شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس قاتل را از یک لکه خون بر روی پیراهن شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The murderer is now safely behind bars.
[ترجمه گوگل]قاتل اکنون به سلامت پشت میله های زندان است
[ترجمه ترگمان]قاتل الان پشت میله های زندانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The murderer thrust a dagger into her heart.
[ترجمه گوگل]قاتل خنجر را در قلب او فرو کرد
[ترجمه ترگمان]قاتل خنجری به قلبش فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The identity of the murderer is revealed in the very last paragraph.
[ترجمه گوگل]هویت قاتل در آخرین پاراگراف فاش شد
[ترجمه ترگمان]هویت قاتل در بند آخر آشکار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Police are working on the theory that the murderer was known to the family.
[ترجمه گوگل]پلیس در حال کار بر روی این نظریه است که قاتل برای خانواده شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال کار بر روی این تئوری است که قاتل برای خانواده شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The murderer attempted to escape from law punishment by spoiling his own face.
[ترجمه گوگل]قاتل سعی کرد با خراب کردن چهره خود از مجازات قانونی فرار کند
[ترجمه ترگمان]قاتل سعی کرد با خراب کردن صورت خودش از مجازات قانون فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. It was given forth that the murderer had killed himself.
[ترجمه گوگل]گفته شد که قاتل خودکشی کرده است
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بودند که قاتل خود را کشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قاتل (اسم)
bane, assassin, killer, murderer, slayer, thug, cutthroat, manslayer

خونی (اسم)
fiend, killer, murderer, cutthroat, villain, cannibal, miscreant, misdoer

انگلیسی به انگلیسی

• one who illegally kills another person
a murderer is someone who commits the crime of deliberately killing another person.

پیشنهاد کاربران

قاتل عمدی - جانی
این واژه برای کسی که از روی عمد و به صورت غیر قانونی اقدام به کشتن کسی می کند به کار می رود.
و به صورت مستقیم مترادف killer نیست.
آدم کش
قاتل
one who illegally kills another person
• a murderer is someone who commits the crime of deliberately killing another person.
قاتل - همون killer و hitman و assassin
قاتل. killer
جانی

بپرس