murder mystery

جمله های نمونه

1. The play is a murder mystery.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه یک راز قتل است
[ترجمه ترگمان]نمایش یک معمای جنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her latest book's a murder mystery.
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او یک راز قتل است
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او یک معمای جنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His fourth novel is a murder mystery set in London.
[ترجمه گوگل]چهارمین رمان او یک راز قتل است که در لندن اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]چهارمین رمان او یک راز بزرگ برای قتل در لندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her latest novel is a gripping murder mystery.
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او یک معمای قتل است
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان اون یه معمای جنایی هستش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The plot for a murder mystery?
[ترجمه F.M] نقشه یه معمای جنایی؟
|
[ترجمه گوگل]طرح یک راز قتل؟
[ترجمه ترگمان]نقشه یه معمای قتل؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But it turned into a murder mystery anyway.
[ترجمه گوگل]اما به هر حال به یک معمای قتل تبدیل شد
[ترجمه ترگمان] ولی به هر حال تبدیل به یه معمای قتل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You're the corpse in an English murder mystery.
[ترجمه گوگل]شما جسد در یک معمای قتل انگلیسی هستید
[ترجمه ترگمان]تو یه جنازه تو یه معمای جنایی انگلیسی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is also the archetypal setting for a murder mystery, and no one understands why better than James herself.
[ترجمه گوگل]همچنین این مکان کهن الگویی برای یک راز قتل است، و هیچ کس بهتر از خود جیمز نمی‌داند چرا
[ترجمه ترگمان]این هم چنین مکانی برای معمای قتل است و هیچ کس درک نمی کند که چرا خود جیمز بهتر از جیمز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Solving a bug — like solving a good murder mystery — often requires construction of a detailed timeline.
[ترجمه گوگل]حل یک اشکال - مانند حل یک معمای قتل خوب - اغلب نیاز به ایجاد یک جدول زمانی دقیق دارد
[ترجمه ترگمان]حل یک اشکال اشکال - مانند حل یک معمای قتل خوب - اغلب مستلزم ساخت یک جدول زمانی دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The murder mystery stoked lots of fears about Japanese investment in U. S. industries.
[ترجمه گوگل]معمای قتل باعث ایجاد ترس های زیادی در مورد سرمایه گذاری ژاپنی ها در صنایع ایالات متحده شد
[ترجمه ترگمان]راز این قتل، ترس و نگرانی بسیاری در مورد سرمایه گذاری ژاپن در ایالات متحده را تشدید کرده است اس صنایع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But I like murder mystery novels the most.
[ترجمه گوگل]اما من رمان های معمایی قتل را بیشتر دوست دارم
[ترجمه ترگمان]اما من رمان جنایی را بیشتر دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Will the murder mystery change the tone of the plot?
[ترجمه گوگل]آیا معمای قتل لحن طرح را تغییر خواهد داد؟
[ترجمه ترگمان]معمای قتل، این نقشه رو عوض می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. More than a century has passed, but the murder mystery is still unresolved for many.
[ترجمه گوگل]بیش از یک قرن می گذرد، اما معمای قتل هنوز برای بسیاری حل نشده است
[ترجمه ترگمان]بیشتر از یک قرن گذشت، اما معمای قتل هنوز برای بسیاری از آن ها حل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of all the games of 2010 murder mystery Heavy Rain for the PS3 was one of the few that truly delivered.
[ترجمه گوگل]از میان تمام بازی‌های سال 2010، راز قتل، Heavy Rain برای PS3 یکی از معدود بازی‌هایی بود که واقعاً ارائه شد
[ترجمه ترگمان]از میان همه بازی های معمای قتل سال ۲۰۱۰، باران سنگین باران برای PS۳ یکی از معدود بازی هایی بود که واقعا ایراد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• undeciphered mystery, unsolved murder case; suspense-thriller which describes a murderous affair

پیشنهاد کاربران

راز جنایت
معمای قتل
( ژانر فیلم، سریال، رمان یا . . . که معمولا شامل یک جنایت است ) معمایی جنایی
رمان جنایی، راز آلود

بپرس