muntjac


muntjak : ج، گوزن کوچک اسیا

جمله های نمونه

1. The muntjac and roe deer are browsers, living either singly or in very small groups throughout the year in dense woodland.
[ترجمه گوگل]مونتجاک و گوزن قلیه مرورگرهایی هستند که در طول سال در جنگل های انبوه یا به تنهایی یا در گروه های بسیار کوچک زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]گوزن muntjac و صاحبان سهام، مرورگرهای و یا به صورت انفرادی یا در گروه های بسیار کوچک در طول سال در جنگل های انبوه زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Paul gestured towards the biggest muntjac suspended from the carrying pole and made an elaborate gesture of donation.
[ترجمه گوگل]پل به سمت بزرگترین مونتاج که از میله حمل آویزان شده بود اشاره کرد و یک حرکت مفصل برای اهدای کمک کرد
[ترجمه ترگمان]پایول به سمت بزرگ ترین muntjac معلق از قطب حامل اشاره کرد و حرکت استادانه ای را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The muntjac particularly like eating bluebells and other sensitive plants in woodlands.
[ترجمه گوگل]مونتجاک به ویژه خوردن زنگ آبی و سایر گیاهان حساس در جنگل ها را دوست دارد
[ترجمه ترگمان]The به ویژه مانند خوردن گل های استکانی و سایر گیاهان حساس در woodlands
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bark of the muntjac was believed to waken the sun.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این بود که پوست درخت مونتجک خورشید را بیدار می کند
[ترجمه ترگمان]پوست درخت muntjac به آن اعتقاد داشت که خورشید را بیدار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Among the most exciting was the miniature muntjac, the world's smallest deer species — standing just 60-80 centimeters (25-30 inches) tall and weighing about 24 pounds (11 kilograms).
[ترجمه گوگل]یکی از هیجان‌انگیزترین آنها، مونجاک مینیاتوری، کوچک‌ترین گونه آهوی جهان بود که تنها 60 تا 80 سانتی‌متر (25 تا 30 اینچ) قد و حدود 11 کیلوگرم وزن دارد
[ترجمه ترگمان]در میان هیجان انگیزترین مسابقات، muntjac مینیاتوری، کوچک ترین گونه گوزن شمالی - تنها ۶۰ تا ۸۰ سانتی متر (۲۵ تا ۳۰ اینچ)قد داشت و حدود ۲۴ پوند (۱۱ کیلوگرم)وزن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tiger preferred gaur and avoided muntjac, while the leopard avoided wild pig.
[ترجمه گوگل]ببر گرور را ترجیح می داد و از مونتجک اجتناب می کرد، در حالی که پلنگ از خوک وحشی اجتناب می کرد
[ترجمه ترگمان]تایگر gaur را ترجیح می داد و از muntjac اجتناب می کرد، در حالی که پلنگ از خوک وحشی دوری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Until the British biologist's museum discovery, the second muntjac species had been largely forgotten by science for some 60 years.
[ترجمه گوگل]تا قبل از کشف موزه توسط زیست شناس بریتانیایی، دومین گونه مونجاک حدود 60 سال است که توسط علم فراموش شده بود
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که کشف موزه بریتانیا، دومین گونه muntjac به طور گسترده توسط علم حدود ۶۰ سال به فراموشی سپرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plants utilized by black muntjac belong to 43 species and 29 families.
[ترجمه گوگل]گیاهان مورد استفاده توسط مونتجک سیاه به 43 گونه و 29 خانواده تعلق دارند
[ترجمه ترگمان]گیاهان بکار گرفته شده توسط muntjac سیاه به ۴۳ گونه و ۲۹ خانواده تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The species closely resembles the red muntjac.
[ترجمه گوگل]این گونه بسیار شبیه مونتجاک قرمز است
[ترجمه ترگمان]گونه ها از نزدیک شبیه به muntjac قرمز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tread softly: last week I saw roe deer and muntjac deer, their tales wagging like dogs, as well as lizards and a bank vole in woods in Gloucestershire.
[ترجمه گوگل]آهسته قدم بزنید: هفته گذشته گوزن و آهو مونتجاک را دیدم که داستان‌هایشان مانند سگ‌ها تکان می‌خورد، و همچنین مارمولک‌ها و یک مارمولک در جنگل‌های گلوسسترشر
[ترجمه ترگمان]در هفته گذشته، گوزن گوزن و گوزن نر گوزن را دیدم که as مانند سوسمار و a در woods شایر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The monkeys are rather messy feeders and they create opportunities for muntjac deer.
[ترجمه گوگل]میمون‌ها تغذیه‌کننده‌های نسبتاً نامرتبی هستند و فرصت‌هایی را برای گوزن‌های مونتجاک ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این میمون ها به شدت feeders هستند و فرصت هایی برای گوزن نر ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The present study cultured the homogeneous ear fibroblast cell of the endangered black muntjac.
[ترجمه گوگل]مطالعه حاضر سلول فیبروبلاست گوش همگن مونتجاک سیاه در خطر انقراض را کشت داد
[ترجمه ترگمان]مطالعه حاضر با کشت سلول فیبروبلاست به عنوان سلول فیبروبلاست های در معرض خطر در معرض خطر، کشت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But Timmins was able to identify the Sumatran in the photo because he had earlier rediscovered another "lost" specimen—a stuffed Sumatran muntjac collected in 1914—in London's Natural History Museum.
[ترجمه گوگل]اما تیمینز توانست سوماترایی را در عکس شناسایی کند، زیرا قبلاً یک نمونه «گمشده» دیگر - یک مونتجاک سوماترایی پر شده که در سال 1914 جمع‌آوری شد - در موزه تاریخ طبیعی لندن دوباره کشف کرده بود
[ترجمه ترگمان]اما Timmins توانست the را در عکس تشخیص دهد چون قبلا نمونه \"گم شده\" دیگری را کشف کرده بود - یک نمونه Sumatran خشک شده که در سال ۱۹۱۴ - در موزه تاریخ طبیعی لندن جمع آوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A lady, a few farms distant, a vegetarian for many years decimated by muntjac deer.
[ترجمه گوگل]یک خانم، چند مزرعه دور، یک گیاه‌خوار برای سال‌های متمادی که توسط آهوی مونتجاک از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]یک خانم، چند مزرعه دور دست، یک گیاه خوار که سال ها به خاطر گوزن شمالی کشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• type of deer native of asia (characterized by having small antlers and a cry like a bark)

پیشنهاد کاربران

بپرس