munchies

/ˈmənˌtʃiz//ˈmənˌtʃiz/

(عامیانه)، تنقلات، خوراکی جزئی (مانند چیپس و غیره)

انگلیسی به انگلیسی

• desire to eat, craving for a snack; snack food (slang)

پیشنهاد کاربران

Midnight munchies
هوس غذا و خوراکی کردن در نصفه شب
This term refers to the feeling of hunger or cravings for snacks or food, especially after smoking marijuana. It can also be used to describe the snacks or food consumed during this time.
احساس گرسنگی یا هوس خوردن تنقلات یا غذا، به ویژه پس از کشیدن ماری جوانا.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می توان از آن برای توصیف تنقلات یا غذاهای مصرف شده در این مدت استفاده کرد.
مثال؛
I have the munchies, let’s order pizza.
A person might say, “I always get the munchies when I watch movies. ”
Another might ask, “What are the best munchies to have at a party?”

دو معنی دارد:
۱. هله و هوله مانند چیپس و شکلات و غیره
۲. اشتیاق زیاد به خوردن چیزی
تمایل به خوردن غذا بعد از مصرف ماریجوانا یا اصطلاحا کره خوری
snacks or small items of food.
"the nibbles and munchies were delicious"
a sudden strong desire for food.
plural noun: the munchies
"I bought a pork pie to stave off the munchies"
۱. تنقلات - هله هوله مثل چیپس پفک پاستیل لواشک شوکول بستنی و . . .
...
[مشاهده متن کامل]

۲. کره خوری - گشنگی و تمایل به خوردن
Im high getting munchies

هله هوله
کره خوری!

بپرس