1. Of course, it was a load of mummery, Fat Henry playing at masques and mystery.
[ترجمه گوگل]البته، آن باری از مومیایی بود، هنری چاق در حال بازی در ماسک ها و رمز و راز
[ترجمه ترگمان]البته، این بار باری بود که هنری چاق در ماسک ها و اسرار بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته، این بار باری بود که هنری چاق در ماسک ها و اسرار بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Mummery agrees. Reprogramming cells directly in the heart "would be potentially much more interesting" than transplantation, she says.
[ترجمه گوگل]مومری موافق است او می گوید که برنامه ریزی مجدد سلول ها به طور مستقیم در قلب «به طور بالقوه بسیار جالب تر از پیوند خواهد بود»
[ترجمه ترگمان]Mummery موافق است او می گوید که سلول های Reprogramming مستقیما در قلب \"بسیار جالب تر از پیوند خواهند بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Mummery موافق است او می گوید که سلول های Reprogramming مستقیما در قلب \"بسیار جالب تر از پیوند خواهند بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But he was sick of mummery, so instead he grimaced, signed, and handed the scroll back to Brown Ben.
[ترجمه گوگل]اما او از مومیایی بدش آمده بود، به جای آن، گریه کرد، امضا کرد و طومار را به براون بن داد
[ترجمه ترگمان]اما او از mummery بیزار بود، بنابراین به جای آن شکلکی دراورد، امضا کرد و طومار را به سمت براون لو داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما او از mummery بیزار بود، بنابراین به جای آن شکلکی دراورد، امضا کرد و طومار را به سمت براون لو داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Yes, but you were forced to surround these scientific gifts with the most outrageous mummery.
[ترجمه گوگل]بله، اما شما مجبور شدید که این هدایای علمی را با فجیع ترین مومیایی احاطه کنید
[ترجمه ترگمان]بله، اما شما مجبور بودید این هدایای علمی را با the فروشی دور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بله، اما شما مجبور بودید این هدایای علمی را با the فروشی دور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A show, as you have said. Let them have their mummery. When they are gone, we will make a fruit market of what they leave behind.
[ترجمه گوگل]یک نمایش، همانطور که شما گفتید بگذارید مامای خود را داشته باشند وقتی آنها رفتند، از آنچه آنها به جا می گذارند، بازار میوه درست می کنیم
[ترجمه ترگمان]یک نمایش، همان طور که شما گفتید بگذارید آن ها mummery را داشته باشند وقتی که آن ها رفته اند، ما یک بازار میوه از آنچه که پشت سر می گذاریم، ایجاد خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک نمایش، همان طور که شما گفتید بگذارید آن ها mummery را داشته باشند وقتی که آن ها رفته اند، ما یک بازار میوه از آنچه که پشت سر می گذاریم، ایجاد خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید