multitudinous

/ˌmuːltɪˈtjuːdɪnəs//ˌmuːltɪˈtjuːdɪnəs/

معنی: انبوه، بی شمار، متعدد، کثیر
معانی دیگر: فراوان، شمارمند، پرجمعیت، دارای مردم زیاد

جمله های نمونه

1. the mosquitoes were multitudinous and fierce
پشه ها بی شمار و بی امان بودند.

2. who can remember the multitudinous events of that day?
چه کسی می تواند رویدادهای فراوان آن روز را به یاد بیاورد؟

3. he was swallowed by the multitudinous city
او توسط شهر پرجمعیت بلعیده شد.

4. It would provide the multitudinous popular committees and activities with a more advanced form of organisation and structure.
[ترجمه گوگل]این امر به کمیته‌ها و فعالیت‌های مردمی متعدد شکل و ساختار پیشرفته‌تری ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این سازمان به انجام انبوه کمیته های مردمی و فعالیت های خود با شکل پیشرفته تری از سازمان و ساختار می پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the multitudinous package sizes available, there is a great deal of physical contact with the chemicals by Janssen personnel.
[ترجمه گوگل]با بسته بندی های متعدد موجود، تماس فیزیکی زیادی با مواد شیمیایی توسط پرسنل Janssen وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با انبوه اندازه های بسته موجود، ارتباط فیزیکی زیادی با مواد شیمیایی توسط پرسنل جانسن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or again, take the multitudinous array of chemical substances that exist in the natural world.
[ترجمه گوگل]یا دوباره، آرایه های متعددی از مواد شیمیایی را که در جهان طبیعی وجود دارد، در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]یا دوباره، طیف وسیعی از مواد شیمیایی که در جهان طبیعی وجود دارند را بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Goodbye, also, to the multitudinous managers and coaches of the largest team we've ever sent overseas.
[ترجمه گوگل]همچنین با مدیران و مربیان متعدد بزرگترین تیمی که تا به حال به خارج از کشور فرستاده ایم، خداحافظی کنید
[ترجمه ترگمان]خداحافظ، به انبوه مدیران و مربیان بزرگ ترین تیمی که ما تا به حال به خارج از کشور ارسال کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The optimal mine ventilation is influenced on multitudinous quota and the pacing factor synthesis.
[ترجمه گوگل]تهویه بهینه معدن بر سهمیه های متعدد و سنتز فاکتور سرعت تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]سیستم بهینه تهویه من بر روی انبوه سهم و ترکیب فاکتور گام گذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His internal problems were complex and multitudinous.
[ترجمه گوگل]مشکلات درونی او پیچیده و متعدد بود
[ترجمه ترگمان]مشکلات داخلی او پیچیده و انبوه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Democracy enables multitudinous citizen enlisted, which benefit for conquering the limitation of a few experts.
[ترجمه گوگل]دموکراسی به تعداد زیادی از شهروندان کمک می‌کند تا از محدودیت‌های چند متخصص غلبه کنند
[ترجمه ترگمان]دموکراسی به انبوه مردم که برای فتح محدود کردن محدود کردن تعدادی از کارشناسان سود می برند، کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This research endeavourer develops for our country multitudinous small house provides some models and the reference.
[ترجمه گوگل]این تلاشگر تحقیقاتی برای کشورمان خانه های کوچک متعددی را توسعه می دهد که مدل ها و مرجعی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق برای کشور ما توسعه می یابد، اما خانه کوچک، برخی مدل ها و مرجع را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Enterprise and so on company and multitudinous foreign merchant, businessman has established the close cooperation relations.
[ترجمه گوگل]شرکت و غیره شرکت و تاجر خارجی متعدد، تاجر روابط همکاری نزدیک را برقرار کرده است
[ترجمه ترگمان]تاجر و به این ترتیب در شرکت و انبوه بازرگانان خارجی، روابط هم کاری نزدیک را تاسیس کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was splendidly sunburnt; even his multitudinous beard had been burnished by the fire of Asia.
[ترجمه گوگل]او به طرز فوق العاده ای آفتاب سوخته بود حتی ریش های پرشمارش نیز در آتش آسیا سوخته بود
[ترجمه ترگمان]به خوبی آفتاب سوخته شده بود، حتی ریش انبوه او با آتش آسیا درخشان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Democacy enables multitudinous citizen enlist, which benefit for conquering the limitation of a few experts.
[ترجمه گوگل]دموکراسی باعث می شود تا شهروندان متعددی به خدمت بپردازند، که برای غلبه بر محدودیت های چند متخصص سود می برند
[ترجمه ترگمان]Democacy به صدها نفر از شهروندان کمک می کند که برای غلبه بر محدودیت تعداد کمی از متخصصان سود می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انبوه (صفت)
gross, luxuriant, aggregate, dense, thick, bushy, voluminous, collective, rank, multitudinous, thick-set, floccose

بی شمار (صفت)
numerous, astronomic, astronomical, countless, myriad, innumerable, multitudinous, uncounted, populous, incomputable, umpteenth, umpteen, measureless, unnumbered

متعدد (صفت)
many, plenty, numerous, manifold, plural, multiplex, innumerable, multitudinous, multiple, umpteenth, umpteen, massed

کثیر (صفت)
numerous, multitudinous

انگلیسی به انگلیسی

• many, very numerous; comprised of many entities

پیشنهاد کاربران

دو تعریف برای این کلمه که اسم است در دیکشنری زیر وجود دارد:
New Oxford American Dictionary ⤵️
Multitudinous /ˌmʌltɪˈt ( j ) uːdɪnəs/ OR multitudinary /ˌmʌltɪˈtjuːdɪnərɪ/ ( adj ) – meaning:
1. very numerous.
...
[مشاهده متن کامل]

بی شمار ؛ کثیر؛ وافر؛ پرشمار؛ انبوه
Example: 👇
She is a person of multitudinous talents.
او فردی با استعدادهای بی شمار است.
2. great in extent, variety, etc; consisting of or containing many individuals or elements.
زیاد از نظر گستردگی، تنوع و غیره؛ متشکل و یا در برگیرنده ی افراد یا عناصر بسیار؛ بسیار متعدد؛ عدیده؛ گوناگون
Example: 👇
the multitudinous array of chemical substances that exist in the natural world.
مجموعه ی انبوهی از مواد شیمیایی که در دنیای طبیعی وجود دارد
Example: 👇
Although the variations of event design are innumerable, they are not without limits. The far corners of the art create a triangle of formal possibilities that maps the universe of stories. Within this triangle is the totality of writers’ cosmologies, all their multitudinous visions of reality and how life is lived within it.
* Story - by Robert McKee
اگرچه تعددِ طراحیِ یک رویداد بیشمار است، اما آنها بدون محدودیت نیستند. زوایای دور هنر داستان نویسی، مثلثی را از احتمالات رسمی بوجود می آورد که جهان داستان ها را ترسیم می کند. در درون این مثلث، کلیت کیهان شناسی نویسندگان، تمام بینش های متعدد آنها از واقعیت و چگونگی زندگی در آن قرار دارد.
متن انتخابی: از کتاب #داستان، # اثر رابرت مکی

multitudinous
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : multitude
✅️ صفت ( adjective ) : multitudinous
✅️ قید ( adverb ) : multitudinously

بپرس