multipurpose

/ˌməltiˈpɜːrpəs//ˌməltiˈpɜːpəs/

معنی: بدرد هر کاری خورنده، چند منظوره
معانی دیگر: چند کاره، چند هدفی، چند منظوره

جمله های نمونه

1. Their multipurpose suckers are also used for locomotion and hanging on.
[ترجمه گوگل]مکنده های چند منظوره آنها نیز برای جابجایی و آویزان کردن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ماهی های چندمنظوره شان نیز برای حرکت و آویزان کردن استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gathered together in the multipurpose room, the group begins with an activity that either students or teachers have organized.
[ترجمه گوگل]گروه که در اتاق چند منظوره گرد هم می آیند، با فعالیتی که دانش آموزان یا معلمان سازماندهی کرده اند، شروع می شود
[ترجمه ترگمان]گروهی که در سالن چند منظوره جمع می شوند، با فعالیت هایی آغاز می شوند که دانش آموزان و یا معلم سازمان دهی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Walk-in showers, garden tubs and multipurpose nooks are among the other preferred housing elements.
[ترجمه گوگل]دوش‌های روشویی، وان‌های باغ و گوشه‌های چند منظوره از دیگر عناصر مسکن ترجیحی هستند
[ترجمه ترگمان]پیاده روی در حمام، گلدان ها و چند نقطه چند منظوره در میان دیگر عناصر خانه ترجیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Batch processes and multipurpose plants are virtually ignored.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای دسته ای و کارخانه های چند منظوره عملا نادیده گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]فرایندهای دسته ای و چند دستگاه چندمنظوره عملا نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All of my possessions are multipurpose and petite.
[ترجمه گوگل]تمام دارایی های من چند منظوره و کوچک است
[ترجمه ترگمان]تمام مایملک من چند منظوره و ریزنقش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This handy multipurpose function can load cursors, icons, and bitmaps.
[ترجمه گوگل]این عملکرد چند منظوره مفید می تواند نشانگرها، نمادها و نقشه های بیتی را بارگیری کند
[ترجمه ترگمان]این عملکرد چندمنظوره مفید می تواند cursors، آیکون ها و bitmaps را بار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Efficient, low - noise level, Multipurpose flow and static pressure.
[ترجمه گوگل]کارآمد، سطح سر و صدای کم، جریان چند منظوره و فشار استاتیک
[ترجمه ترگمان]جریان چند منظوره، جریان چند منظوره و فشار ایستا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These highly accurate, multipurpose instruments provide direct indication of the measured variable in any engineering units desired.
[ترجمه گوگل]این ابزار بسیار دقیق و چند منظوره، نشان مستقیمی از متغیر اندازه گیری شده در هر واحد مهندسی مورد نظر را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این ابزار بسیار دقیق و چندمنظوره یک نشانه مستقیم از متغیر اندازه گیری شده در هر واحد مهندسی مورد نظر فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The invention discloses a multipurpose athletic finger power and holding power cylinder.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک سیلندر قدرت انگشت ورزشی و نگهدارنده چند منظوره را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع یک نیروی چند منظوره با چند منظوره را فاش می کند و سیلندر قدرت را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Frigates were large and powerful multipurpose warships.
[ترجمه گوگل]ناوچه ها کشتی های جنگی چند منظوره بزرگ و قدرتمندی بودند
[ترجمه ترگمان]کشتی های جنگی بزرگ و قدرتمند جنگی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. RDF Site Summary ( RSS ) is lightweight, multipurpose, extensible metadata description and syndication format.
[ترجمه گوگل]خلاصه سایت RDF (RSS) توضیحات متادیتای سبک، چندمنظوره و قابل توسعه و فرمت انتشار است
[ترجمه ترگمان]خلاصه سایت RDF (RSS)سبک، چند منظوره، توصیف متاداده قابل تعمیم و فرمت syndication است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Trolley Case has capacious storage room and fully multipurpose departments, detachable waterproof bag for washing items.
[ترجمه گوگل]جعبه ترولی دارای اتاق ذخیره سازی بزرگ و بخش های کاملاً چند منظوره، کیسه ضد آب قابل جدا شدن برای شستن وسایل است
[ترجمه ترگمان]پرونده Trolley دارای اتاق نگهداری و چند منظوره کاملا چندمنظوره، یک کیسه ضد آب detachable برای شستن اشیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Van der Klein believes a consumer-oriented, multipurpose lens is just one example of where augmented-reality technology will take form in the near future.
[ترجمه گوگل]Van der Klein معتقد است که لنزهای چند منظوره مصرف‌گرا تنها نمونه‌ای از جایی است که فناوری واقعیت افزوده در آینده نزدیک شکل خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]ون درمرو معتقد است که یک لنز چند منظوره و چندمنظوره یک نمونه از این است که فن آوری واقعیت تقویت شده در آینده نزدیک شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Secure Multipurpose Internet Mail Extensions (S/MIME) allows digital signatures to be attached to e-mail messages, such that the recipient can verify the identity of the signer.
[ترجمه گوگل]برنامه های افزودنی ایمیل چند منظوره اینترنتی ایمن (S/MIME) اجازه می دهد تا امضاهای دیجیتالی به پیام های ایمیل متصل شوند، به طوری که گیرنده می تواند هویت امضاکننده را تأیید کند
[ترجمه ترگمان]ضمیمه ها (S \/ MIME)امن چند منظوره (S \/ MIME)به امضاهای دیجیتالی اجازه اتصال به پیغام های پست الکترونیکی را می دهد که گیرنده می تواند هویت فرد امضا کننده را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In its proposal, Raytheon chose a multipurpose chemical energy warhead for the Mid-Range Munition.
[ترجمه گوگل]ریتون در پیشنهاد خود یک کلاهک انرژی شیمیایی چند منظوره را برای مهمات میان برد انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]در این پیشنهاد، Raytheon یک کلاهک هسته ای چندمنظوره را برای the Mid انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدرد هر کاری خورنده (صفت)
general-purpose, multipurpose

چند منظوره (صفت)
multipurpose

تخصصی

[سینما] چند کاره
[برق و الکترونیک] چند منظوره
[پلیمر] چند منظوره
[ریاضیات] چندمنظوری، چندهدفی، چندکاره

انگلیسی به انگلیسی

• having many uses, able to be used for multiple purposes
having many uses

پیشنهاد کاربران

بپرس