multinational company

جمله های نمونه

1. He's built up the family firm into a multinational company.
[ترجمه گوگل]او شرکت خانوادگی را به یک شرکت چند ملیتی تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]او شرکت خانوادگی را در یک شرکت چند ملیتی بنا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He fronts a multinational company.
[ترجمه گوگل]او در مقابل یک شرکت چند ملیتی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]اون یه شرکت چند ملیتی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A medical officer of a large multinational company once described people as being like oil rigs.
[ترجمه گوگل]یک افسر پزشکی یک شرکت بزرگ چندملیتی زمانی مردم را شبیه سکوهای نفتی توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]یک افسر پزشکی یک شرکت چندملیتی بزرگ که زمانی مردم را مثل سکوهای نفتی توصیف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There the workers occupied their factory when the multinational company Molins announced its closure.
[ترجمه گوگل]زمانی که شرکت چند ملیتی مولینز تعطیلی خود را اعلام کرد، کارگران کارخانه خود را در آنجا اشغال کردند
[ترجمه ترگمان]در آنجا کارگران کارخانه خود را زمانی که شرکت چندملیتی Molins تعطیلی آن را اعلام کرد، اشغال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And if a multinational company could be run like this then why not governments, why not the world?
[ترجمه گوگل]و اگر یک شرکت چندملیتی را می‌توان به این شکل اداره کرد، پس چرا دولت‌ها، چرا جهان نه؟
[ترجمه ترگمان]و اگر یک شرکت چند ملیتی مانند این رقابت کند، چرا دولت ها، چرا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For the multinational company B, the thesis mainly introduces its daily project procurement and contract management.
[ترجمه گوگل]برای شرکت چند ملیتی B، این پایان نامه عمدتاً تدارکات روزانه پروژه و مدیریت قرارداد را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]برای شرکت چند ملیتی B، این پایان نامه به طور عمده تدارکات و مدیریت پروژه روزانه خود را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our client is a Multinational Company, they are looking for caliber persons to fill the position.
[ترجمه گوگل]مشتری ما یک شرکت چند ملیتی است، آنها به دنبال افراد با کیفیت برای پر کردن موقعیت هستند
[ترجمه ترگمان]مشتری ما یک شرکت چند ملیتی است، آن ها به دنبال افرادی هستند که موقعیت را پر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At least 2 years working experience in a multinational company.
[ترجمه گوگل]حداقل 2 سال سابقه کار در یک شرکت چند ملیتی
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲ سال سابقه کار در یک شرکت چند ملیتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Good career plan for future into a multinational company with ambitious and friendly team.
[ترجمه گوگل]برنامه شغلی خوب برای آینده به یک شرکت چند ملیتی با تیم جاه طلب و دوستانه
[ترجمه ترگمان]یک برنامه شغلی خوب برای آینده به یک شرکت چند ملیتی با یک تیم بلند پروازانه و دوستانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Experience in a multinational company and in dealing with different cultures.
[ترجمه گوگل]تجربه در یک شرکت چند ملیتی و در برخورد با فرهنگ های مختلف
[ترجمه ترگمان]تجربه در یک شرکت چند ملیتی و در برخورد با فرهنگ های مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. McDonald's said this is the first time a multinational company has sold bonds using China's currency.
[ترجمه گوگل]مک دونالد گفت این اولین بار است که یک شرکت چند ملیتی اوراق قرضه را با استفاده از ارز چین فروخته است
[ترجمه ترگمان]مک دونالد می گوید این اولین باری است که یک شرکت چند ملیتی با استفاده از ارز چین اوراق قرضه را فروخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Have knowledge about the structure and culture the multinational company.
[ترجمه گوگل]در مورد ساختار و فرهنگ شرکت چند ملیتی آگاهی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]درباره ساختار و فرهنگ شرکت چند ملیتی اطلاعات داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is now working in a multinational company.
[ترجمه گوگل]او اکنون در یک شرکت چند ملیتی مشغول به کار است
[ترجمه ترگمان]او اکنون در یک شرکت چندملیتی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This case is about a corruption happens in multinational company.
[ترجمه گوگل]این پرونده مربوط به فسادی است که در شرکت چند ملیتی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]این مورد در مورد فساد در یک شرکت چند ملیتی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It also is a proof of concept, that a large, multinational company would rely on a reduced-complexity computing device.
[ترجمه گوگل]این همچنین اثباتی بر این مفهوم است که یک شرکت بزرگ و چند ملیتی بر یک دستگاه محاسباتی با پیچیدگی کاهش یافته تکیه می کند
[ترجمه ترگمان]این یک اثبات مفهوم است، که یک شرکت بزرگ، چند ملیتی به یک دستگاه محاسبه کاهش پیچیدگی تکیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• company which operates branches or subsidiary companies in several countries

پیشنهاد کاربران

multinational company ( مدیریت )
واژه مصوب: شرکت چندملیتی
تعریف: نوعی شرکت فرامرزی که در کشورهای مختلف نمایندگی دارد و هر نمایندگی از استقلال عمل برخوردار است

بپرس