multimillionaire

/ˌməltiˌmɪljəˈner//ˌməltiˌmɪljəˈner/

(کسی که دارایی او به چند میلیون می رسد) بسیار پولدار، بسیار ثروتمند، میلیونری که ثروتش بچند میلیون برسد

جمله های نمونه

1. A multimillionaire media magnate has shocked his employees with his candor by telling them all that he's putting his business affairs on hold to enter an alcoholism-counseling program.
[ترجمه گوگل]یک مالتی‌میلیونر بزرگ رسانه‌ای با صراحت کارمندانش را شوکه کرده است و به همه آنها گفته است که برای ورود به یک برنامه مشاوره اعتیاد به الکل، امور تجاری خود را متوقف می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک غول رسانه ای میلیاردر کارمندان خود را با صراحت خود با گفتن همه چیزهایی که امور تجاری خود را برای ورود به یک برنامه مشاوره اعتیاد به الکل مطرح می کند، شوکه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Forbes, 4 a multimillionaire funding his presidential bid with his own money, has never held elective office.
[ترجمه گوگل]فوربس، مولتی میلیونر 4 که با پول خود برای انتخابات ریاست جمهوری خود هزینه می کند، هرگز منصب انتخابی نداشته است
[ترجمه ترگمان]آقای فوربز ۴ که به عنوان یک میلیونر در تلاش ریاست جمهوری خود با پول خودش سرمایه گذاری می کند، هرگز دفتر انتخاباتی نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The multimillionaire has slowly faded from the industry in the past decade but has been eager to be a big player again.
[ترجمه گوگل]این مولتی میلیونر در دهه گذشته به آرامی از این صنعت محو شده است، اما مشتاق است دوباره به یک بازیگر بزرگ تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]این مولتی میلیونر به تدریج از صنعت در دهه گذشته کم رنگ شده است، اما مشتاق است که دوباره یک بازیگر بزرگ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now he's a 49-year-old investment advisor and multimillionaire in York, South Carolina.
[ترجمه گوگل]اکنون او یک مشاور سرمایه گذاری و مولتی میلیونر 49 ساله در یورک، کارولینای جنوبی است
[ترجمه ترگمان]حالا او یک مشاور سرمایه گذاری ۴۹ ساله در نیویورک، کارولینای جنوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He became a strategic master planner and a multimillionaire gambler.
[ترجمه گوگل]او به یک برنامه ریز ارشد استراتژیک و یک قمارباز مولتی میلیونر تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]او یک برنامه ریز استراتژیک و یک قمارباز مولتی میلیونر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But Houghton, a multimillionaire former chief of Corning Glass Works, is the very embodiment of a Rockefeller Republican.
[ترجمه گوگل]اما هوتون، رئیس سابق مولتی‌میلیونر Corning Glass Works، تجسم یک جمهوری‌خواه راکفلر است
[ترجمه ترگمان]اما \"هاگتون\" که به عنوان رئیس سابق صنایع شیشه Corning، مظهر یک جمهوری خواه راکفلر محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When you're the multimillionaire head of investment banking at Barclays, you're unlikely to care much what people think.
[ترجمه گوگل]وقتی رئیس بانکداری سرمایه گذاری در بارکلیز مولتی میلیونر هستید، بعید به نظر می رسد که برایتان اهمیتی قائل شود که مردم چه فکری می کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که شما اولین رئیس بانک سرمایه گذاری در بارکلیز هستید، به احتمال زیاد به آنچه مردم فکر می کنند اهمیت نمی دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A multimillionaire media magnate has shocked his employees with his candor by telling them all that he's putting his business affairs on hold . . .
[ترجمه گوگل]یک مالتی‌میلیونر بزرگ رسانه‌ای با صراحت کارمندانش را شوکه کرد و به آنها گفت که دارد امور تجاری خود را متوقف می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک غول رسانه ای میلیاردر کارمندان خود را با صراحت خود با گفتن همه چیزهایی که امور تجاری خود را بر عهده دارد، شوکه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To his most recent exploits as a multimillionaire populist rock star crowd-surfing the adoring masses.
[ترجمه گوگل]به جدیدترین دستاوردهای او به عنوان یک ستاره راک پوپولیست مولتی‌میلیونر که در میان توده‌های عاشق موج‌سواری می‌کند
[ترجمه ترگمان]او به جدیدترین کاره ای خود به عنوان یک ستاره راک populist تبدیل شد که در میان توده های adoring به گشت و گذار می پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The IPO instantly made Mr. Jobs a multimillionaire.
[ترجمه گوگل]IPO بلافاصله آقای جابز را تبدیل به یک مولتی میلیونر کرد
[ترجمه ترگمان]IPO ها فورا آقای جابز را میلیونر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Paul Sykes, the multimillionaire and political donor, said something striking earlier this year after he and his wife separated.
[ترجمه گوگل]پل سایکس، مولتی میلیونر و کمک کننده سیاسی، اوایل سال جاری پس از جدایی او و همسرش، سخنی شگفت انگیز گفت
[ترجمه ترگمان]پل سایکس، مولتی میلیونر و اهدا کننده سیاسی، گفت که در اوایل سال جاری پس از جدایی وی و همسرش چیزی قابل توجه گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When he started he was just a poor boy from the hood - now he's a multimillionaire.
[ترجمه گوگل]وقتی شروع به کار کرد او فقط یک پسر فقیر بود - حالا او یک مولتی میلیونر است
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به کار کرد، او فقط یک پسر فقیر از کاپوت بود - حالا میلیاردر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At 25 he inherited a fortune and become a multimillionaire.
[ترجمه گوگل]در 25 سالگی ثروتی به ارث برد و مولتی میلیونر شد
[ترجمه ترگمان]در سن ۲۵ سالگی ثروتی به ارث برد و تبدیل به یک میلیونر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Steven Jobs built his own computer company from scratch and became a multimillionaire before his thirtieth birthday.
[ترجمه گوگل]استیون جابز شرکت کامپیوتری خود را از ابتدا ساخت و قبل از تولد سی سالگی خود یک مولتی میلیونر شد
[ترجمه ترگمان]استیو جابز شرکت کامپیوتری خود را از نو ساخت و قبل از سی سالگی به یک میلیونر تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one whose wealth amounts to several million dollars; one who has a great fortune
a multi-millionaire is a very rich person who has money or property worth several million pounds or dollars.

پیشنهاد کاربران

بپرس