multilateral

/ˌməltəˈlætərəl//ˌmʌltɪˈlætərəl/

معنی: چند پهلو، چند جانبه، چند بر، کثیر الاضلاع
معانی دیگر: چند سویه، همه جانبه

جمله های نمونه

1. multilateral talks about palestine
مذاکرات چند سویه (چند جانبه) درباره ی فلسطین

2. a multilateral treaty
عهدنامه ی چند جانبه

3. A multilateral nuclear test ban treaty was to be signed.
[ترجمه گوگل]قرار بود معاهده چندجانبه ممنوعیت آزمایش هسته ای امضا شود
[ترجمه ترگمان]یک معاهده منع آزمایش هسته ای چند جانبه به امضا رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first round of multilateral trade talks has lurched between hope and despair.
[ترجمه گوگل]دور اول مذاکرات تجاری چندجانبه بین امید و ناامیدی به سر می برد
[ترجمه ترگمان]اولین دور مذاکرات تجاری چند جانبه بین امید و ناامیدی آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The party supports multilateral disarmament.
[ترجمه گوگل]این حزب از خلع سلاح چندجانبه حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]این حزب از خلع سلاح چندجانبه حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Seven countries are taking part in the multilateral talks.
[ترجمه گوگل]هفت کشور در مذاکرات چندجانبه شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]هفت کشور در مذاکرات چندجانبه شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many want to abandon the multilateral trade talks in Geneva.
[ترجمه گوگل]بسیاری می خواهند مذاکرات تجاری چندجانبه در ژنو را کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری می خواهند مذاکرات تجاری چند جانبه در ژنو را رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A few government and multilateral agencies have given most aid.
[ترجمه گوگل]چند سازمان دولتی و چندجانبه بیشترین کمک ها را انجام داده اند
[ترجمه ترگمان]چند نهاد دولتی و چند جانبه بیشتر کمک ها را اهدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The multilateral agreement on investment: public health threat for the twenty-first century?
[ترجمه گوگل]توافق چندجانبه سرمایه گذاری: تهدید سلامت عمومی برای قرن بیست و یکم؟
[ترجمه ترگمان]توافق چندجانبه در مورد سرمایه گذاری: تهدید سلامت عمومی برای قرن بیست و یکم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The problem of Multilateral versus Multinational nuclear forces became another legacy bequeathed to the Wilson Government when it came to power.
[ترجمه گوگل]مشکل نیروهای هسته ای چندجانبه در مقابل چند ملیتی به میراث دیگری تبدیل شد که در زمان روی کار آمدن دولت ویلسون به ارث گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]مشکل چند جانبه مقابل نیروهای چندملیتی چندملیتی به میراث دیگری تبدیل شد که بعدها به قدرت رسید و به قدرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In any case, future agree-ments on multilateral action will still be subject to top-level consensus.
[ترجمه گوگل]در هر صورت، توافقات آتی در مورد اقدامات چندجانبه همچنان مشمول اجماع سطح بالا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، توافقات آتی در مورد اقدام چند جانبه همچنان به اجماع در سطح بالا مورد بحث قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. International Agreements on the Laws of War Formal multilateral agreements are by no means the only source of the laws of war.
[ترجمه گوگل]موافقت نامه های بین المللی در مورد قوانین جنگ موافقت نامه های رسمی چند جانبه به هیچ وجه تنها منبع قوانین جنگ نیستند
[ترجمه ترگمان]توافقات بین المللی در مورد قوانین جنگ رسمی و چندجانبه به هیچ وجه تنها منبع قوانین جنگ نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Multilateral institutions would be asked for debt reductions equivalent to those agreed by the private banks.
[ترجمه گوگل]از مؤسسات چندجانبه درخواست کاهش بدهی معادل آنچه توسط بانک های خصوصی توافق شده است، خواهد بود
[ترجمه ترگمان]از موسسه های چندجانبه خواستار کاهش بدهی ها معادل با بانک هایی که در بانک های خصوصی به توافق رسیده اند، درخواست خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. EU ministers proposed a multilateral agreement on arms control.
[ترجمه گوگل]وزرای اتحادیه اروپا یک توافق چندجانبه در مورد کنترل تسلیحات را پیشنهاد کردند
[ترجمه ترگمان]وزرای اتحادیه اروپا پیشنهاد یک توافقنامه چندجانبه در مورد کنترل سلاح را مطرح کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The havens said instead that they wanted multilateral negotiations to achieve a mutually acceptable and beneficial set of standards.
[ترجمه گوگل]پناهگاه‌ها در عوض گفتند که می‌خواهند مذاکرات چند جانبه برای دستیابی به مجموعه‌ای از استانداردهای قابل قبول و سودمند دوجانبه صورت گیرد
[ترجمه ترگمان]این مخفیگاه ها به جای آن گفت که آن ها خواهان مذاکرات چندجانبه برای دستیابی به یک سری استانداردهای قابل قبول و قابل قبول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چند پهلو (صفت)
many-sided, multilateral

چند جانبه (صفت)
multilateral

چند بر (صفت)
multilateral

کثیر الاضلاع (صفت)
multilateral

تخصصی

[ریاضیات] چند وجهی، چندجنبه ای، چندضلعی
[آمار] چند جانبه

انگلیسی به انگلیسی

• having many sides (of an agreement, contract, or discussion, etc.); involving two or more states (government)
something that is multilateral involves more than two different countries or groups of people.

پیشنهاد کاربران

Multi front
چندشاخه ( در مهندسی نفت )
( هندسه ) چندبر، چند پهلو، کثیرالاضلاع
( حقوق ) دارای سه یا تعداد بیشتری شریک
( در مورد قرارداد ) چند جانبه
تخصصی حقوق ( چندجانبه )

بپرس