multiform

/ˈmʌltɪfɔːrm//ˈmʌltɪfɔːm/

معنی: چند شکلی، بسیار شکل
معانی دیگر: چند دیس، چند ریخت، بسیار شکلی

جمله های نمونه

1. All were Albert and myself, secretive, busy and multiform in other dimensions of time.
[ترجمه گوگل]همه من و آلبرت بودیم، مخفیانه، پرمشغله و در ابعاد دیگر زمان
[ترجمه ترگمان]همه آن ها آلبرت و خودم، مرموز، مشغول و متنوع در ابعاد دیگر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finally, multiform covering templates a numerical algorithm for computing fractional differential for digital image were discussed.
[ترجمه گوگل]در نهایت، الگوهای پوشش چند شکلی یک الگوریتم عددی برای محاسبه دیفرانسیل کسری برای تصویر دیجیتال مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در نهایت یک الگوریتم عددی با استفاده از الگوریتم عددی برای محاسبه تفاوت کسری کسری برای تصویر دیجیتال مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The overpressure states of sedimentary basin are multiform, and their evolutions are systematic.
[ترجمه گوگل]حالت های فشار بیش از حد حوضه رسوبی چندشکل است و تکامل آنها سیستماتیک است
[ترجمه ترگمان]اعمال فشار بیش از حد یک حوضه رسوبی سطحی متنوع است و تکامل آن ها سیستماتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Multiform inspections and quarantines are needed when palm oil is importing.
[ترجمه گوگل]هنگام واردات روغن پالم، بازرسی های چندشکل و قرنطینه لازم است
[ترجمه ترگمان]در هنگام واردات روغن نخل، بازرسی ها و quarantines مورد نیاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The design of a house is multiform.
[ترجمه گوگل]طراحی یک خانه چند شکل است
[ترجمه ترگمان]طراحی یک خانه متنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mental laborer, want the value that through multiform exchange its work place condenses likewise.
[ترجمه گوگل]کارگر ذهنی، ارزشی را می خواهد که از طریق مبادله چند شکلی، محل کارش نیز به همین ترتیب متراکم شود
[ترجمه ترگمان]کارگر ذهنی، ارزش آن را می خواهد که از طریق مبادله متنوع multiform، کار خود را به همین شکل انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Strategy realizing uniform interface of multiform accessing behavior.
[ترجمه گوگل]استراتژی تحقق رابط یکنواخت رفتار دسترسی چند شکلی
[ترجمه ترگمان]استراتژی تشخیص ارتباط پوشش همسان متنوع تری از رفتار دسترسی چندگانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: Hyperthyroidism can induce multiform abnormal ECG, it be index referred of curative effect after treatment.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: پرکاری تیروئید می‌تواند باعث القای ECG غیرطبیعی چند شکلی شود که پس از درمان شاخص اثر درمانی آن است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: hyperthyroidism می تواند یک ECG غیر عادی را القا کند، که پس از درمان، به اثر درمانی منسوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the multiform remuneration that acquire or express appreciation, the salary is the price of the labor or rent service performance.
[ترجمه گوگل]اما دستمزد چند شکلی که کسب می کند یا ابراز قدردانی می کند، دستمزد بهای کار یا عملکرد خدمات رانت است
[ترجمه ترگمان]اما پاداش multiform که ترقی را به دست می آورند و یا از آن قدردانی می کنند، دست مزد کارگران و یا عملکرد خدمات اجاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Multiform different exhibition, show Paris to regard a world as fashionable dress eye shot.
[ترجمه گوگل]چند شکل نمایشگاه مختلف، نشان می دهد پاریس به در نظر گرفتن جهان به عنوان مد لباس چشم شات
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه دیگری را به نمایش می گذارد، به پاریس نشان می دهد که به یک دنیا به عنوان یک چشم مد روز نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At present a majority of governments all levels multiform debts.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر اکثریت دولت ها در همه سطوح بدهی های چندشکل دارند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر اکثریت دولت شامل مقادیر متنوع تری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And then, it analyses the reasons that keeps American coal and electricity industry steady-going for a long time are its complete reformation to market and multiform management stratagems.
[ترجمه گوگل]و سپس، دلایلی را تجزیه و تحلیل می کند که صنعت زغال سنگ و برق آمریکا را برای مدت طولانی ثابت نگه می دارد، اصلاح کامل آن به بازار و استراتژی های مدیریت چند شکلی است
[ترجمه ترگمان]و سپس، دلایلی را تجزیه و تحلیل می کند که صنعت زغال سنگ و برق آمریکا را برای مدتی طولانی نگه می دارد - برای مدتی طولانی اصلاح کامل آن به بازار و حیله های مدیریتی متنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Indian foreign exchange reserve increases rapidly, with its resources being multiform.
[ترجمه گوگل]ذخایر ارزی هند به سرعت افزایش می یابد و منابع آن چند شکلی است
[ترجمه ترگمان]ذخایر ارز خارجی هند به سرعت و با منابع آن متنوع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many research results indicated that nitric oxide represented the function of multiform diphase regulation in the pathogenesis of bronchial asthma.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نتایج تحقیقات نشان داد که اکسید نیتریک عملکرد تنظیم دیفاز چندشکل را در پاتوژنز آسم برونش نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج تحقیقات بسیاری نشان داد که نیتریک اکسید نقش تنظیم multiform diphase در بیماری زایی آسم bronchial را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چند شکلی (صفت)
allotropic, multiform, pleomorphic

بسیار شکل (صفت)
multiform

تخصصی

[ریاضیات] چندشکلی، چندصورتی

انگلیسی به انگلیسی

• having many forms, of multiple shapes

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Having many shapes or forms 🌈
🔍 مترادف: Diverse
✅ مثال: The multiform nature of the project required expertise from various fields
چندشکلی

بپرس