multifarious

/ˌmʌltɪˈfeərɪəs//ˌmʌltɪˈfeərɪəs/

معنی: بسیار، مختلف، گوناگون، دارای انواع مختلف
معانی دیگر: چند بخشی، متنوع، پرگونه، چندین گونه، چندین سویه، متعدد

جمله های نمونه

1. Spain is a composite of multifarious traditions and people.
[ترجمه گوگل]اسپانیا ترکیبی از سنت ها و مردم مختلف است
[ترجمه ترگمان]اسپانیا ترکیبی از سنت های گوناگون و مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The newspaper report detailed the fraudster's multifarious business activities.
[ترجمه گوگل]گزارش روزنامه به جزئیات فعالیت های تجاری چندگانه این کلاهبردار پرداخت
[ترجمه ترگمان]گزارش روزنامه جزئیات فعالیت های مربوط به فعالیت های تجاری را به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The reasons for closure are multifarious.
[ترجمه گوگل]دلایل بسته شدن بسیار متنوع است
[ترجمه ترگمان]دلایلی که برای بسته شدن وجود دارد، گوناگون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let us begin at the roots of this multifarious society.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید از ریشه های این جامعه متنوع شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]بگذار ریشه های این اجتماع گوناگون را از نو آغاز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Papworth was both a prolific and multifarious designer.
[ترجمه گوگل]پاپورث هم طراح پرکار و هم چندگانه بود
[ترجمه ترگمان]Papworth هر دو یک طراح پرکار و متنوع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their nature is multifarious, but they are mainly from other professionals in other organizations or from informed amateur botanists or gardeners.
[ترجمه گوگل]ماهیت آنها متنوع است، اما عمدتاً از متخصصان دیگر در سازمان های دیگر یا گیاه شناسان آماتور یا باغبان آگاه هستند
[ترجمه ترگمان]طبیعت آن ها متعدد است، اما عمدتا از سایر متخصصان در دیگر سازمان ها یا از botanists یا باغبانان حرفه ای مطلع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The human element is a multifarious issue.
[ترجمه گوگل]عنصر انسانی موضوعی چندگانه است
[ترجمه ترگمان]عنصر انسانی مساله گوناگونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With various interconvert massage heads, which provide multifarious massage mode.
[ترجمه گوگل]با سرهای ماساژ interconvert مختلف که حالت ماساژ متنوعی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]با سره ای ماساژ interconvert مختلف که حالت ماساژ گوناگون را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The contents are multifarious and disorderly.
[ترجمه گوگل]مطالب متنوع و بی نظم است
[ترجمه ترگمان]محتوای این اشیا گوناگون و بی بند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Located in remote multifarious the curb. Small door curtain and delicate ambry stage.
[ترجمه گوگل]واقع در راه دور چندشاخه پرده درب کوچک و مرحله آمبری ظریف
[ترجمه ترگمان]که در نقاط دورتر جدول قرار دارد پرده کوچک و stage ظریف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. the multifarious life forms in the coral reef.
[ترجمه گوگل]شکل های مختلف حیات در صخره های مرجانی
[ترجمه ترگمان]رنگ های گوناگون در صخره مرجانی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Multifarious Alpha effect let players feel the best dazzling effect of S 60 devices.
[ترجمه گوگل]افکت آلفای چندگانه به بازیکنان امکان می دهد بهترین جلوه خیره کننده دستگاه های S 60 را احساس کنند
[ترجمه ترگمان]اثر آلفا Multifarious به بازیکنان اجازه می دهد تا بهترین اثر خیره کننده ۶۰ دستگاه را احساس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cooperated now on market multifarious, dimension no longer onefold books, broke the fixed frame of traditional bookshelf, the limitation with equational space, use rise convenient freely.
[ترجمه گوگل]همکاری در حال حاضر در بازار چند وجهی، بعد دیگر کتاب های یکپارچه، شکست قاب ثابت قفسه کتاب سنتی، محدودیت با فضای معادله، استفاده از افزایش راحت آزادانه
[ترجمه ترگمان]اکنون در مورد جنبه های مختلف بازار، بعد دیگر کتاب onefold، چارچوب ثابت قفسه کتاب سنتی را شکستند، محدودیت فضای equational را شکستند، و از آن به راحتی استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective:To evaluate the value of multifarious calcify by Molybdenum Photography in the diagnosis of breast disease.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی ارزش کلسیفیه چندگانه با مولیبدن عکاسی در تشخیص بیماری پستان
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی ارزش of با استفاده از استیل مولیبدن در تشخیص بیماری پستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As a multifarious system project, case management can benefit public health and lower costs.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پروژه سیستمی چندگانه، مدیریت پرونده می تواند به نفع سلامت عمومی و کاهش هزینه ها باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پروژه سیستم متعدد، مدیریت پرونده می تواند به نفع بهداشت عمومی و هزینه های پایین تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بسیار (صفت)
abundant, numerous, extra, damn, manifold, parlous, all, sopping, unco, multifarious

مختلف (صفت)
different, variant, dissimilar, disparate, several, various, diverse, divergent, multifarious

گوناگون (صفت)
variant, varied, pied, various, diverse, multiple, miscellaneous, multifarious, protean, varicolored, varicoloured, variform

دارای انواع مختلف (صفت)
multifarious

انگلیسی به انگلیسی

• having many kinds of parts, having many kinds of elements, multiform; diverse, many-sided, varied
multifarious things are many in number or of many different kinds; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : multifariousness
✅️ صفت ( adjective ) : multifarious
✅️ قید ( adverb ) : multifariously

بپرس