multicoloured


رنگا رنگ، دارای چندین رنگ

جمله های نمونه

1. The multicoloured rag rug was chosen to liven up the grey carpet.
[ترجمه گوگل]فرش پارچه ای رنگارنگ برای جان بخشیدن به فرش خاکستری انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]فرش کهنه رنگ برای باز شدن فرش خاکستری انتخاب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hour after hour the great multicoloured sails swept past.
[ترجمه گوگل]ساعت به ساعت بادبان های رنگارنگ بزرگی از جلو می گذشتند
[ترجمه ترگمان]ساعت ها بعد از ساعت ها بادبان های بزرگ رنگارنگ از کنار او گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It starts with a multicoloured starfield and some text fading in and out.
[ترجمه گوگل]با یک ستاره چند رنگ شروع می شود و برخی از متن ها در داخل و خارج محو می شوند
[ترجمه ترگمان]با چند رنگ رنگارنگ شروع می شود و چند متن روشن و خاموش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A giant multicoloured flag waved in the midday sun.
[ترجمه گوگل]پرچم غول پیکر رنگارنگ زیر آفتاب ظهر به اهتزاز درآمد
[ترجمه ترگمان]یک پرچم سرخ رنگی در آفتاب وسط روز تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Outside, the bright lights and multicoloured signs blinked and gleamed in the cold darkness.
[ترجمه گوگل]بیرون، چراغ های روشن و تابلوهای رنگارنگ چشمک می زد و در تاریکی سرد می درخشید
[ترجمه ترگمان]بیرون، چراغ های روشن و علامت های رنگی پلک زد و در تاریکی سرد درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This gives an all-over multicoloured effect to the knitting.
[ترجمه گوگل]این یک جلوه همه جانبه چند رنگ به بافتنی می دهد
[ترجمه ترگمان]این تاثیر چند رنگ چند رنگ روی بافتنی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Multicoloured, shaded, painting -like patterns as we know them today are a recent development, deriving from similar shaded patterns of Berlin wool work of the mid-nineteenth century.
[ترجمه گوگل]الگوهای رنگارنگ، سایه‌دار و شبیه نقاشی که امروزه آنها را می‌شناسیم، یک پیشرفت اخیر است که از الگوهای سایه‌دار مشابه کارهای پشمی برلین در اواسط قرن نوزدهم نشأت می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]الگوهای نقاشی مانند، سایه خورده، نقاشی مانند که امروزه آن ها را می شناسیم، توسعه اخیر است که از الگوی shaded مشابه اثر پشمی برلین در اواسط قرن نوزدهم بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The garden is carpeted with a mass of multicoloured flowers.
[ترجمه گوگل]باغ با انبوهی از گل های رنگارنگ فرش شده است
[ترجمه ترگمان]این باغ با انبوهی از گل های رنگارنگ فرش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Magical marine world is fascicular multicoloured spot calumniate, configuration the coral of each different.
[ترجمه گوگل]دنیای دریایی جادویی، رنگارنگ نقطه‌ای شگفت‌انگیز است، پیکربندی مرجان‌های هر کدام متفاوت است
[ترجمه ترگمان]دنیای دریایی جادویی fascicular رنگارنگ calumniate است که مرجان هر یک از آن ها را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Or it is gorgeous pink rebozo go up, multicoloured line is climbed fall however, be stupefied is to gave quiet black jacket to add myriad charm.
[ترجمه گوگل]یا صورتی زرق و برق دار است که ربوزو به بالا بروید، خط رنگارنگ از پاییز صعود می کند، با این حال، مات شدن این است که یک ژاکت سیاه آرام برای اضافه کردن جذابیت بی شمار بدهید
[ترجمه ترگمان]یا آن خط رز صورتی عالی است که بالا می رود، با این حال، این خط رنگارنگ و رنگارنگ بالا می رود، با این حال، این است که یک ژاکت سیاه آرام برای اضافه کردن هزاران جاذبه به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They wear the beautiful skirt of multicoloured stripe, have dance lightly over.
[ترجمه گوگل]آنها دامن زیبای راه راه چند رنگ را می پوشند، به آرامی می رقصند
[ترجمه ترگمان]آن ها دامن زیبای راه راه رنگی را می پوشند، به آرامی می رقصند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Little imagine, the lamplight of multicoloured divides pair of person eyesight the harm is very great outside, still can disturb brain center advanced nerval function.
[ترجمه گوگل]کمی تصور کنید، نور لامپ رنگارنگ جفت بینایی فرد را تقسیم می کند، آسیب در خارج بسیار بزرگ است، هنوز هم می تواند عملکرد عصبی پیشرفته مرکز مغز را مختل کند
[ترجمه ترگمان]تصور کنید، نور کم multicoloured جفت فرد را به دید چشم اندازه ای تقسیم می کند که آسیب بسیار بیرون است، و هنوز هم می تواند تابع nerval پیشرفته مرکز مغز را به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. White mustache took a pair of shoe of multicoloured in grandfather hand, sending golden light flickeringly.
[ترجمه گوگل]سبیل سفید یک جفت کفش رنگارنگ در دست پدربزرگ گرفت و نور طلایی را سوسو می زد
[ترجمه ترگمان]سبیل سفید یک جفت کفش رنگارنگ را در دست پدربزرگ گرفت و نور طلایی رنگی به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You, lovely multicoloured stone, sit mom's knee, lean close to is in mom wind.
[ترجمه گوگل]تو ای سنگ رنگارنگ دوست داشتنی، زانوی مامان بنشین، به باد مادر تکیه بده
[ترجمه ترگمان]تو سنگ multicoloured دوست داشتنی، زانوهای مادر، خم به نزدیک شدن در باد مادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of many colors, having many colors (also multicolored)
something that is multi-coloured has many different colours.

پیشنهاد کاربران

بپرس