multicolored

/ˌməltiˈkələrd//ˌməltiˈkələrd/

معنی: رنگارنگ
معانی دیگر: رنگارنگ

جمله های نمونه

1. We keep a little multicolored kitten in the house.
[ترجمه گوگل]ما یک بچه گربه کوچک رنگارنگ در خانه نگهداری می کنیم
[ترجمه ترگمان] ما یه بچه گربه رو تو خونه نگه می داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Multicolored volcanic ash flows, long since hardened to jagged rock, reach into the sea like fantastic taffy mountains.
[ترجمه گوگل]جریان های خاکستر آتشفشانی رنگارنگ، که مدت هاست به سنگ های دندانه دار سخت شده اند، مانند کوه های تافی خارق العاده به دریا می رسند
[ترجمه ترگمان]فوران آتش فشانی منجمد، از زمان سخت شدن به سنگ ناهموار، مانند کوهه ای taffy fantastic به دریا می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I turned the multicolored selector over and over again in my hands, treating the cards like rosary beads.
[ترجمه گوگل]انتخابگر رنگارنگ را بارها و بارها در دستانم چرخاندم و با کارت ها مانند دانه های تسبیح رفتار کردم
[ترجمه ترگمان]من the چند رنگ را دوباره به دست گرفتم و دوباره در دستانم، مثل دانه های تسبیح با کارت ها برخورد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I saw them amid showers of the brilliant, multicolored dust that was thrown into the air.
[ترجمه گوگل]آنها را در میان رگبارهای غبار درخشان و رنگارنگی که به هوا پرتاب می شد دیدم
[ترجمه ترگمان]من آن ها را در میان رگباری از گرد و گرد و رنگارنگ دیدم که به هوا پرتاب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It could disappear into the whirring computers and multicolored flow charts of the economic miracle.
[ترجمه گوگل]می تواند در رایانه های چرخان و نمودارهای جریان چند رنگ معجزه اقتصادی ناپدید شود
[ترجمه ترگمان]ان می توانست در کامپیوترهای whirring و نمودارهای جریان چند رنگ معجزه اقتصادی ناپدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scores of festive, multicolored hexagons surround my photo.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی شش ضلعی جشن و رنگارنگ عکس من را احاطه کرده اند
[ترجمه ترگمان]دسته های چند رنگ و چند رنگ اطراف عکس من را احاطه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The propagation-intoning poems exhibit a multicolored biology world and reflect the propagation condition of that time so possessed certain cognition value.
[ترجمه گوگل]اشعار با آهنگ انتشار، دنیای زیست‌شناسی چند رنگی را به نمایش می‌گذارند و شرایط انتشار آن زمان را منعکس می‌کنند که ارزش شناختی خاصی داشت
[ترجمه ترگمان]اشعار انتشار صوت، دنیای زیست شناسی چند رنگ را نشان می دهند و شرایط انتشار آن زمان را نشان می دهند که دارای ارزش شناختی خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The houses were iced over with multicolored stuccoes.
[ترجمه گوگل]خانه ها با گچ بری های رنگارنگ یخ زده بودند
[ترجمه ترگمان]خانه ها با stuccoes چند رنگ پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Christine put down the immense multicolored menu.
[ترجمه گوگل]کریستین منوی بسیار رنگارنگ را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]کریستین منوی immense رنگ را پایین گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bee butterfly and blossom a companion a multicolored ocean.
[ترجمه گوگل]پروانه زنبور و شکوفه یک همدم اقیانوسی رنگارنگ
[ترجمه ترگمان]پروانه بی، و یک همدم در اقیانوس چند رنگ شکوفه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whenever you play a multicolored spell, you may returnAurora Eidolon from your graveyard to your hand.
[ترجمه گوگل]هر زمان که یک طلسم چند رنگ بازی می کنید، ممکن است Aurora Eidolon را از قبرستان خود به دست خود بازگردانید
[ترجمه ترگمان]هر بار که افسون چند رنگ و چند رنگ را اجرا می کنی، می توانی از گورستان که به دستت رسیده از گورستان بیرون بیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each nest is a multicolored, textured little cocoon — a papier-mache husk surrounding a single egg, protecting it while it develops into an adult bee.
[ترجمه گوگل]هر لانه یک پیله کوچک رنگارنگ و بافت است - پوسته کاغذی که یک تخم را احاطه کرده است و از آن در حالی که به یک زنبور بالغ تبدیل می شود محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]هر لانه یک پیله کوچک چند رنگ است - یک هسته papier بافت دار اطراف یک تخم مرغ، و آن را در حالی که به یک زنبور بزرگ سال تبدیل می شود، محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Those long - tailed, multicolored parrots are a delight to the eye.
[ترجمه گوگل]آن طوطی های دم دراز و رنگارنگ برای چشم لذت بخش هستند
[ترجمه ترگمان]این طوطی ها خیلی دور و دراز، a چند رنگ هستند که از چشم آن ها لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The multicolored wings glistening in the sunlight as they drift.
[ترجمه گوگل]بال های رنگارنگ که در زیر نور خورشید می درخشند و در حال حرکت هستند
[ترجمه ترگمان]بال های چند رنگ در زیر نور خورشید می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگارنگ (صفت)
medley, piebald, motley, colorful, multicolored, varied, kaleidoscopic, pied, particolored, omnifarious, versicolor, versicolored, versicolour, versicoloured, particoloured, polychromatic, polychrome, technicolor

تخصصی

[نساجی] ملون - رنگارنگ - چند رنگ

انگلیسی به انگلیسی

• of many colors, having many colors (also multicoloured)
colorful, having many different shades

پیشنهاد کاربران

بپرس