multicellular


معنی: چند سلولی
معانی دیگر: چند سلولی

جمله های نمونه

1. Extracellular matrix is an integral part of multicellular organisms, providing structural integrity and support to cells.
[ترجمه گوگل]ماتریکس خارج سلولی بخشی جدایی ناپذیر از موجودات چند سلولی است که یکپارچگی ساختاری و پشتیبانی از سلول ها را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]ماتریس extracellular جزیی جدایی ناپذیر از ارگانیسم های چند سلولی است که یکپارچگی ساختاری و حمایت از سلول ها را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To the extent that a multicellular soma is not maintained by selection between cells, accumulation of somatic mutations is inevitable.
[ترجمه گوگل]تا جایی که یک سومای چند سلولی با انتخاب بین سلول ها حفظ نشود، تجمع جهش های سوماتیک اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]تا حدی که تنه چند سلولی توسط انتخاب بین سلول ها حفظ نمی شود، تجمع جهش های فیزیکی اجتناب ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Theoretical arguments also indicate that multicellular neural systems can enter domains of chaotic behavior.
[ترجمه گوگل]استدلال‌های نظری همچنین نشان می‌دهد که سیستم‌های عصبی چند سلولی می‌توانند وارد حوزه‌های رفتار آشفته شوند
[ترجمه ترگمان]استدلال های نظری همچنین نشان می دهند که سیستم های عصبی چند سلولی می توانند وارد حوزه های رفتارهای آشفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Multicellular archesporium and double embryo sac formed in an ovary.
[ترجمه گوگل]آرکسپوریوم چند سلولی و کیسه جنینی دوگانه در یک تخمدان تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]کیسه جنینی دوتایی و کیسه جنینی دوتایی در تخمدان شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is very important for multicellular organism to develop and keep their stability.
[ترجمه گوگل]رشد و حفظ ثبات ارگانیسم های چند سلولی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]برای موجودات چند سلولی برای رشد و حفظ پایداری آن ها بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When scientists did find multicellular organisms they assumed that they'd sunk from oxygen - enriched waters.
[ترجمه گوگل]وقتی دانشمندان موجودات چند سلولی را پیدا کردند، تصور کردند که از آب های غنی شده با اکسیژن غرق شده اند
[ترجمه ترگمان]زمانی که دانشمندان ارگانیسم های چند سلولی پیدا کردند، فرض کردند که از آب های غنی از اکسیژن وارد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Eukaryote --- A unicellular or multicellular organism in which the cells have a nucleus with a nuclear membrane and other specialized characteristics. See also prokaryote.
[ترجمه گوگل]یوکاریوت --- یک موجود تک سلولی یا چند سلولی که در آن سلول ها دارای هسته ای با غشای هسته ای و سایر ویژگی های تخصصی هستند به پروکاریوت نیز مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]eukaryote - - یک ارگانیسم unicellular یا چند سلولی که در آن سلول های دارای هسته با غشا هسته ای و دیگر ویژگی های تخصصی هستند همچنین prokaryote را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The multicellular proembryo and globular embryo possessed uniserial or untidy disposal multi - cellular suspensor.
[ترجمه گوگل]پیش جنین چند سلولی و جنین کروی دارای تعلیق چند سلولی تک‌سلولی یا نامرتب بودند
[ترجمه ترگمان]The چند سلولی و جنینی globular دارای چند سلولی multi یا untidy هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What genetic change allowed multicellular animals to come into existence remains obscure.
[ترجمه گوگل]اینکه چه تغییرات ژنتیکی به جانوران چند سلولی اجازه پیدایش می‌دهد هنوز مبهم است
[ترجمه ترگمان]چیزی که تغییر ژنتیکی به حیوانات چند سلولی اجازه می دهد به وجود بیایند، مبهم باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It may be uni-or multicellular, and is found in the algae, lichens, bryophytes, and the gametophyte generation of the Filicinophyta, Lycophyta, and Sphenophyta.
[ترجمه گوگل]ممکن است تک سلولی یا چند سلولی باشد و در جلبک‌ها، گلسنگ‌ها، بریوفیت‌ها و نسل گامتوفیت‌های Filicinophyta، Lycophyta و Sphenophyta یافت می‌شود
[ترجمه ترگمان]آن ممکن است uni یا multicellular باشد و در جلبک ها، lichens، bryophytes و نسل gametophyte از Filicinophyta، Lycophyta و Sphenophyta یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A single - celled or multicellular organism whose cells contain a distinct membrane - bound nucleus.
[ترجمه گوگل]موجودی تک سلولی یا چند سلولی که سلول های آن حاوی یک هسته متصل به غشاء مشخص هستند
[ترجمه ترگمان]یک ارگانیسم تک سلولی یا چند سلولی که سلول های آن دارای یک هسته bound متمایز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Apoptosis plays an important role in survival of multicellular organism.
[ترجمه گوگل]آپوپتوز نقش مهمی در بقای ارگانیسم چند سلولی دارد
[ترجمه ترگمان]Apoptosis نقش مهمی در بقای ارگانیسم multicellular ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That makes up multicellular organisms.
[ترجمه گوگل]که موجودات چند سلولی را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]آن موجودات چند سلولی را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Spurs occur on the legs of many insects and differ from setae in being of multicellular origin.
[ترجمه گوگل]خارها در پاهای بسیاری از حشرات وجود دارند و از نظر منشأ چند سلولی با حشرات متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]اسپرز روی پاهای بسیاری از حشرات رخ می دهد و از setae در بودن با منشا چند سلولی متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The enzymes, in effect, determine the function of all multicellular organisms.
[ترجمه گوگل]آنزیم ها در واقع عملکرد همه موجودات چند سلولی را تعیین می کنند
[ترجمه ترگمان]آنزیم ها در اثر، عملکرد همه ارگانیسم های چند سلولی را تعیین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چند سلولی (صفت)
multicellular

انگلیسی به انگلیسی

• of many cells (biology)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] چند یاخته ای: متشکل از تعداد زیادی یاخته ( سلول )
پر سلولی

بپرس