multicast

جمله های نمونه

1. The company said the multicasting also will include high-speed transmission of data to business and home computers.
[ترجمه گوگل]این شرکت گفت که پخش چندگانه همچنین شامل انتقال سریع داده ها به رایانه های تجاری و خانگی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این شرکت گفته است که این شرکت همچنین شامل ارسال سریع داده ها به کامپیوترهای خانگی و خانگی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While multicasting within the cluster JXTA dynamically determines the best method to send a message to the cluster members, and it does so through the use of IP multicast, and virtual multicast.
[ترجمه گوگل]در حالی که چندپخشی در خوشه JXTA به صورت پویا بهترین روش برای ارسال پیام به اعضای خوشه را تعیین می کند و این کار را از طریق استفاده از IP multicast و چندپخشی مجازی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]در حالی که multicasting درون خوشه به طور پویا بهترین روش را برای ارسال یک پیام به اعضای خوشه تعیین می کند، و این کار از طریق استفاده از IP چند multicast IP و چند multicast مجازی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you stick a packet sniffer on the network, you will notice that each traffic manager has started to announce its health using IGMP/Multicast heartbeat messages.
[ترجمه گوگل]اگر بسته sniffer را در شبکه بچسبانید، متوجه خواهید شد که هر مدیر ترافیک با استفاده از پیام های ضربان قلب IGMP/Multicast شروع به اعلام سلامت خود کرده است
[ترجمه ترگمان]اگر یک ردیاب را روی شبکه نگه دارید، متوجه خواهید شد که هر مدیر ترافیک شروع به اعلام وضعیت سلامتی خود با استفاده از پیغام های ضربان قلب مخابره \/ Multicast می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper discusses the multimedia multicast application problem with allowable delay and high packet loss rate.
[ترجمه گوگل]این مقاله مشکل برنامه چندپخشی چندرسانه ای را با تاخیر مجاز و نرخ از دست دادن بسته بالا مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد مساله کاربرد چند رسانه ای چند رسانه ای با تاخیر مجاز و نرخ تلفات بالا بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The invention provides a multicast path management method in a connectionless communication.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک روش مدیریت مسیر چندپخشی را در یک ارتباط بدون اتصال ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]اختراع یک روش مدیریت مسیر چند پخشی در ارتباط بدون اتصال ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper introduces a method for high speed multicast routing lookup.
[ترجمه گوگل]این مقاله روشی را برای جستجوی مسیریابی چندپخشی با سرعت بالا معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی را برای جستجوی ارسال چند مسیره با سرعت بالا معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A multicast protocol utilizing on - demand routing strategy for mobile packet radio network is proposed.
[ترجمه گوگل]یک پروتکل چندپخشی با استفاده از استراتژی مسیریابی بر اساس تقاضا برای شبکه رادیویی بسته سیار پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک پروتکل چند پخشی که از استراتژی مسیریابی تقاضا برای شبکه رادیویی بسته سیار استفاده می کند پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Concatenates the invocation lists of the specified multicast (combinable) delegates.
[ترجمه گوگل]لیست های فراخوانی نمایندگان چندپخشی (قابل ترکیب) مشخص شده را به هم متصل می کند
[ترجمه ترگمان]ارسال فهرست های درخواستی نمایندگان چند مقصدی معین (combinable)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In traditional multicast implementations, applications must join to an IP multicast group address because traffic is distributed to an entire IP multicast group.
[ترجمه گوگل]در پیاده‌سازی‌های چندپخشی سنتی، برنامه‌ها باید به یک آدرس گروه چندپخشی IP بپیوندند زیرا ترافیک به کل گروه چندپخشی IP توزیع می‌شود
[ترجمه ترگمان]در کاربردهای چند multicast سنتی، برنامه های کاربردی باید به آدرس گروه multicast IP متصل شوند، زیرا ترافیک در کل یک گروه چند multicast IP توزیع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Application - layer multicast ( ALM ) has gained popularity as an alternative of traditional multicasting.
[ترجمه گوگل]چندپخشی لایه کاربردی (ALM) به عنوان جایگزینی برای چندپخشی سنتی محبوبیت پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]ALM به عنوان جایگزین multicasting سنتی محبوبیت کسب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The radio system makes very efficient use of router resources in the system by creating Multicast IP groups only for the duration of a group call.
[ترجمه گوگل]سیستم رادیویی با ایجاد گروه های IP Multicast فقط برای مدت زمان تماس گروهی، از منابع روتر در سیستم استفاده بسیار موثری می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم رادیویی از منابع روتر در سیستم با ایجاد چند گروه IP فقط برای مدت زمان تماس گروهی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on the above work, our research on overlay multicast is performed in the following aspects, which include centralized routing algorithms, distributed routing protocols and system prototype.
[ترجمه گوگل]بر اساس کار فوق، تحقیقات ما روی چندپخشی همپوشانی در جنبه‌های زیر انجام می‌شود که شامل الگوریتم‌های مسیریابی متمرکز، پروتکل‌های مسیریابی توزیع‌شده و نمونه اولیه سیستم است
[ترجمه ترگمان]براساس تحقیقات فوق، تحقیقات ما بر روی multicast multicast overlay در جنبه های زیر انجام می شود که شامل الگوریتم های مسیریابی متمرکز، پروتکل های مسیریابی توزیعی و نمونه اولیه سیستم می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The client sends an IGMP join message to its designated multicast router.
[ترجمه گوگل]مشتری یک پیام پیوستن IGMP را به روتر چندپخشی تعیین شده خود ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]کلاینت یک پیام متصل شونده را برای مسیریاب ارسال چند مقصدی ارسال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Multicast trial and the UK ISPs in general as multicasting has been proven time and agin to save vast amounts of IP bandwidth.
[ترجمه گوگل]آزمایش چندپخشی و ISPهای بریتانیا به طور کلی به عنوان چند پخشی ثابت شده است که زمان و بار دیگر باعث صرفه جویی در پهنای باند IP زیادی می شود
[ترجمه ترگمان]سی سی سی سی سی ان به طور کلی به عنوان multicasting زمان و زمان ثابت شده است تا مقادیر زیادی از پهنای باند IP را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• simultaneous broadcast to several work stations

پیشنهاد کاربران

multicast ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: چندپخش
تعریف: نوعی پخش هم‏زمان پیام از یک فرستنده به گیرنده‏های مشخص در داخل شبکه
( کامپیوتر ) چندپخشی - توزیع یک به چند

بپرس