multi


پیشوند: چند، چندین، بسیار، زیاد، پر (پیش از واکه: mult-)

جمله های نمونه

1. That new multi - storey carpark is a real eyesore.
[ترجمه گوگل]آن پارکینگ چند طبقه جدید یک درد چشم واقعی است
[ترجمه ترگمان]این carpark چند طبقه جدید زشت و زشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That new multi - storey car - park is an utter monstrosity!
[ترجمه گوگل]آن پارک ماشین چند طبقه جدید یک هیولا است!
[ترجمه ترگمان]این پارک چند طبقه، یک هیولا تمام عیار است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Specialist multi disciplinary teams, it is advocated, are the fabric for patching them together.
[ترجمه گوگل]تیم های تخصصی چند رشته ای، توصیه می شود، پارچه ای برای وصله آنها به یکدیگر هستند
[ترجمه ترگمان]این دو تیم متخصص انضباطی، از پارچه برای وصله کردن و وصله کردن آن ها استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Counterfeiting is a multi million pound industry and all the signs are that it's growing at an alarming rate.
[ترجمه گوگل]جعل یک صنعت چند میلیون پوندی است و همه نشانه ها حاکی از آن است که با سرعت نگران کننده ای در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]Counterfeiting یک صنعت چند میلیون پوندی است و همه نشانه ها حاکی از آن هستند که با نرخ هشدار دهنده ای در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Once again, a clear winner is Lincoln National Multi Fund.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، یک برنده آشکار Lincoln National Multi Fund است
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، یک برنده مشخص، صندوق چند ملی لینکلن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Have multi - functional to keep fit and recover room, activity room, read room, emeritus all available rooms.
[ترجمه گوگل]دارای چند عملکرد برای حفظ تناسب اندام و ریکاوری اتاق، اتاق فعالیت، اتاق مطالعه، افتخاری تمام اتاق های موجود
[ترجمه ترگمان]دارای چند وظیفه ای برای حفظ تناسب و بازیابی اتاق، اتاق فعالیت، اتاق مطالعه و بازنشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And the constrained - dominance is applied constrained multi - objective optimization problems efficiently.
[ترجمه گوگل]و محدود - غالب مسائل بهینه سازی چند هدفه محدود به طور موثر اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]و تسلط محدود به اعمال بهینه سازی چند هدفه محدود اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Engine diagnostics is a typical multi - sensor fusion problem.
[ترجمه گوگل]عیب یابی موتور یک مشکل فیوژن چند سنسور معمولی است
[ترجمه ترگمان]تشخیص موتور یک مساله ترکیب چند سنسور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. OAS ( office Automation System ) includes multi - media information, electronic bulletin board, public address system, property management system, business convention system.
[ترجمه گوگل]OAS (سیستم اتوماسیون اداری) شامل اطلاعات چند رسانه ای، تابلوی اعلانات الکترونیکی، سیستم آدرس عمومی، سیستم مدیریت دارایی، سیستم کنوانسیون تجاری است
[ترجمه ترگمان]OAS (سیستم اتوماسیون اداری)شامل اطلاعات چند رسانه ای، هیات مدیره بولتن الکترونیک، سیستم آدرس عمومی، سیستم مدیریت دارایی، سیستم قراردادهای تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All - dielectric multi - cavity filter : high transmittance of the peak, well - rectangularity, deep cut - off spectrum .
[ترجمه گوگل]فیلتر چند حفره تمام دی الکتریک: گذردهی بالای قله، مستطیل خوب، طیف قطع عمیق
[ترجمه ترگمان]فیلتر چند حفره ای کامل: انتقال بالا از پیک، به خوبی -، طیف گسترده ای از طیف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Complex calcium sulfonate grease is excellent multi - purpose lubricating grease.
[ترجمه گوگل]گریس سولفونات کلسیم پیچیده یک گریس روان کننده چند منظوره عالی است
[ترجمه ترگمان]روغن sulfonate کلسیم پیچیده، روغن روغنی عالی و چند منظوره عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You embellish the autumn the brilliant multi - colors.
[ترجمه گوگل]شما پاییز را با چند رنگ درخشان تزئین می کنید
[ترجمه ترگمان]شما پاییز را با رنگ های چند رنگ درخشان تزئین می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper introduces the excellence of Marine Multi - Electrical System, working principle and selective type of transducer, Marine saving energy in Marine Multi - Electrical System.
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی برتری سیستم چند الکتریکی دریایی، اصل کار و نوع انتخابی مبدل، صرفه جویی در انرژی دریایی در سیستم چند الکتریکی دریایی می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به معرفی برتری سیستم مولتی - الکتریکی، اصل کار و نوع انتخابی مبدل نیروی دریایی در سیستم چندعاملی - دریایی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yao's Millionaires'problem is a typical problem of secure multi - party computation, but most solutions are inefficient.
[ترجمه گوگل]مشکل میلیونرهای یائو یک مشکل معمولی در محاسبات امن چند طرفه است، اما اکثر راه حل ها ناکارآمد هستند
[ترجمه ترگمان]مشکل میلیونرها یک مساله معمول برای محاسبات چند حزبی است، اما اغلب راه حل ها ناکارآمد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] چند گانه
[زمین شناسی] چند عدد،پیشوند
[ریاضیات] پیشوندی به معنی چند، چند ...

انگلیسی به انگلیسی

• many, various
many, various; composed of many parts; multiple
multi- is used to form adjectives indicating that something has many things of a particular kind.

پیشنهاد کاربران

پیشوند است که در پارسی می توانیم از {چَند} یا گاهی {دو} بِکار بَریم.
بِدرود!
🔊 دقت کنین که اگه بخواین این کلمه رو به تنهایی تلفظ کنین {مال. تای} خونده میشه.
More than one
MAAl. Tie
Maal. Tee
یک پیشوند و Prefix هست که از کلمه ی لاتین multus به معنای many گرفته شده است
مثلا :
مالتی ویتِ مِن : multivitamin 🇬🇧
ممنون از آموزش هایتان
چندمنظوره

بپرس