mule

/ˈmjuːl//mjuːl/

معنی: ستیزه جو، قاطر
معانی دیگر: استر، قاطر (به ویژه اگر پدر الاغ و مادر مادیان باشد)، تراکتور کوچک (برای کشیدن قایق ها در آبراه های باریک یا کشیدن واگن معدن)، دستگاه نخ ریسی (که از پنبه نخ می سازد و دور دوک می پیچد)، هر جانور یا گیاه دورگه (به ویژه اگر عقیم باشد)، یکدش، اکدش، دورگه، (عامیانه) آدم لجوج، آدم یکدنده، کفش راحت خانگی، دمپایی

جمله های نمونه

1. the mule flung out at him as he passed
وقتی که رد می شد قاطر به او لگد پراند.

2. the mule lay impacted in the mud
قاطر دراز به دراز در گل گیر افتاده بود.

3. a balky mule
یک قاطر چموش

4. a winding path that could only be travelled by mule
راه باریک و پرپیچ و خمی که فقط با قاطر قابل سفر بود

5. He who wants a mule without fault, must walk on foot.
[ترجمه گوگل]کسی که قاطر بی عیب می خواهد، باید پیاده راه برود
[ترجمه ترگمان]او که یک قاطر بدون نقص می خواهد، باید پیاده راه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She can be as stubborn as a mule.
[ترجمه گوگل]او می تواند مانند یک قاطر سرسخت باشد
[ترجمه ترگمان]اون می تونه مثل یه قاطر کله شق باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A mule is a cross between a horse and a donkey.
[ترجمه حسین] یک قاطر حاصل زاد و ولد یک اسب و یک الاغ است
|
[ترجمه گوگل]قاطر تلاقی بین اسب و الاغ است
[ترجمه ترگمان]یک قاطر، یک صلیب است بین یک اسب و یک الاغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The mule partakes of both the horse and the ass.
[ترجمه گوگل]قاطر هم از اسب و هم از الاغ شریک می شود
[ترجمه ترگمان]قاطر از هر دو اسب و خر خر خر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A mule is the product of a horse crossed with a donkey.
[ترجمه لایک] قاطر ترکیبی از خر و اسب است
|
[ترجمه گوگل]قاطر حاصل ضرب اسب با الاغ است
[ترجمه ترگمان]یک قاطر حاصلضرب یک اسب با یک خر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They travelled across the mountains by mule.
[ترجمه گوگل]آنها با قاطر کوه ها را طی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با قاطر به کوهستان سفر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Paul can be as stubborn as a mule .
[ترجمه گوگل]پل می تواند مثل یک قاطر سرسخت باشد
[ترجمه ترگمان]پائول \"می تونه مثل یه قاطر کله شق باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I had fondly imagined that riding a mule would be easy.
[ترجمه گوگل]من عاشقانه تصور می کردم که سوار شدن بر قاطر آسان است
[ترجمه ترگمان]با علاقه فکر می کردم که این قاطر سواری آسان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A mule is a sterile animal.
[ترجمه گوگل]قاطر حیوان عقیمی است
[ترجمه ترگمان]یک قاطر یک حیوان عقیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's as stubborn as a mule .
[ترجمه گوگل]او مثل یک قاطر سرسخت است
[ترجمه ترگمان]مثل یک قاطر لجباز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A mule is a cross between a mare and a donkey.
[ترجمه گوگل]قاطر تلاقی بین مادیان و الاغ است
[ترجمه ترگمان]یک قاطر چموش میان یک مادیان و یک الاغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A mule is a hybrid of a male donkey and a female horse.
[ترجمه گوگل]قاطر ترکیبی از الاغ نر و اسب ماده است
[ترجمه ترگمان]یک قاطر دورگه است از یک الاغ نر و یک اسب ماده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He is an old mule.
[ترجمه گوگل]او یک قاطر پیر است
[ترجمه ترگمان]او یک قاطر پیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستیزه جو (اسم)
contestant, ass, bullhead, barrator, bullet head, hector, pettifogger, rooster, teaser, mule

قاطر (اسم)
mule

تخصصی

[نساجی] ماشین ریسندگی میول - ماشین ریسندگی سلفاکتور در ریسندگی پشم

انگلیسی به انگلیسی

• animal which is a hybrid of a horse and a donkey; stubborn person; weaving device; type of slipper that leaves the heel exposed
a mule is an animal that is produced when a female horse mates with a male donkey.

پیشنهاد کاربران

Think yourself as a brain - damaged mule : فکر کن یه قاطر با مغز آسیب دیده ای
1. قاطر. استر 2. ( آدم ) خیره سر. یکدنده. لجباز / 3. دمپایی 4. صندل
مثال:
bandits carried off his mule
راهزن ها قاطرش را بردند.
صندل رو فرشی
معنی اول:قاتر، استر ، نتاج یا فرزندان حاصل اسب ماده و خر یا الاغ نر
معنی دوم: اشاره به فرد سرسخت و کله شق و پرزور دارد
Mole:موش کور
Mule:قاطر
( عامیانه )
حمل کننده ی کالای غیرمجاز/ بادی پکینگ/ قاطر مواد مخدر.
کسی که برای یک سازمان، قاچاق کالای غیرمجاز ( بین کشورها ) انجام میده. کالا یا جنس رو توی کیف، بدن و . . . . پنهان میکنن.

...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
A drug mule may swallow dozens upon dozens of balloons
مترادف:
courier
ant trade

ساقی. . . .
لجباز - دمپایی راحتی - قاطر - مواد بر ( کسی که پول می گیره و موادمخدر جابجا می کنه )
به این نوع کفش راحتی که داخل خانه می پوشیم میگن mule
mule
Like a mule/donkey stuck in mud😁
1 -
drug mule or drug courier
a person who agrees to carry illegal drugs into another country in return for payment by the person selling the drugs
پیک مواد مخدر
شخصی که محصول مواد مخدر را با هدف قاچاق به صورت انفرادی از منطقه ای به منطقه دیگر یا از کشوری به کشور دیگر حمل می کند، بارکش
...
[مشاهده متن کامل]

These very poor women who are used as mules by drug barons often get long prison sentences.
2 -
a woman's shoe or slipper that has no back
کفش یا دمپایی زنانه که پشتی ندارد

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/mule
ستیزەجو
1 - قاطر
2 - کسی که بمنظور قاچاق بین کشورها موادر را در بدن خود جاساز میکند
3 - کفش یا دمپایی زنانه که قسمت پاشنه و قوزک پا را نمیپوشاند
به کسی که برای بردن چیزی داخل زندان چیزی جاساز میکنه در رکتوم خودش.
اصطلاحا:انباری
بچه ها این واژه یه slang هست .
mule به کسی میگن که بهش پول میدن تا به صورت غیر قانونی مواد جابجا کنه بینه کشورا.
دمپایی راحتی
حامل. کشنده. حمل کننده.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس