muddiness


گل آلودگی، تیرگی، گیجی

جمله های نمونه

1. If coal gas excess, it shown dark red, muddiness, and the wall of combustion chamber could be seen hardly.
[ترجمه گوگل]اگر گاز زغال سنگ بیش از حد باشد، قرمز تیره نشان داده می شود، گل آلودی و دیواره محفظه احتراق به سختی دیده می شود
[ترجمه ترگمان]اگر مازاد گاز زغال سنگ وجود داشته باشد، به سختی دیده می شود و دیوار محفظه احتراق به سختی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The water's muddiness made it undrinkable.
[ترجمه گوگل]گل آلود بودن آب آن را غیر قابل نوشیدن کرده بود
[ترجمه ترگمان]آب و هوا آن را undrinkable ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I like the muddiness of the shade and it looks good against other strong colours, like the pink of the kitchen floor and the green Chinese cabinet.
[ترجمه گوگل]من گل آلودی سایه را دوست دارم و در مقابل رنگ های قوی دیگر مانند صورتی کف آشپزخانه و کابینت سبز چینی خوب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]من سایه سایه را دوست دارم و در مقابل رنگ های قوی دیگر، مثل کف آشپزخانه و کابینت سبز چین، خوب به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But I think something about my unusual right hand technique has helped me avoid that muddiness.
[ترجمه گوگل]اما فکر می‌کنم چیزی در مورد تکنیک غیرمعمول دست راست من به من کمک کرد تا از این گل‌آلودگی اجتناب کنم
[ترجمه ترگمان]اما من فکر می کنم چیزی در مورد تکنیک دست راستم به من کمک کرده است که از آن اجتناب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Color Associaton director Margaret Walch surveys the sheets from the table's perimeter and tries to clarify the muddiness .
[ترجمه گوگل]مارگارت والش، مدیر انجمن رنگ، صفحات را از محیط میز بررسی می کند و سعی می کند گل آلود بودن را روشن کند
[ترجمه ترگمان]مدیر Associaton رنگ، مارگارت Walch، صفحات محیط اطراف را بررسی می کند و سعی می کند the را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The equipment should cleanse usually, keep it clean, it need not has muddiness and seeper.
[ترجمه گوگل]تجهیزات معمولاً باید تمیز شوند، تمیز نگه داشته شوند، نیازی به گل‌آلودگی و تراوش ندارند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات باید تصفیه شوند، تمیز نگه دارید، نیازی به muddiness و seeper ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The corneal thickness gradually increased and directly related to the degree of the corneal muddiness.
[ترجمه گوگل]ضخامت قرنیه به تدریج افزایش یافت و ارتباط مستقیمی با میزان گل آلود بودن قرنیه داشت
[ترجمه ترگمان]ضخامت corneal به تدریج افزایش یافت و به طور مستقیم با درجه of muddiness مرتبط شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• miriness, dirtiness; cloudiness, obscurity

پیشنهاد کاربران

بپرس