mucous

/ˈmjuːkəs//ˈmjuːkəs/

معنی: مخاطی
معانی دیگر: وابسته به مخاط، بلغمی، لعابی، لیزابی، پوشیده از مخاط (یا لعاب)

جمله های نمونه

1. Because mucous can contain viruses and bacteria, it can spread infections to others.
[ترجمه گوگل]از آنجا که مخاط می تواند حاوی ویروس ها و باکتری ها باشد، می تواند عفونت را به دیگران منتقل کند
[ترجمه ترگمان]زیرا mucous می تواند حاوی ویروس ها و باکتری ها باشد، می تواند عفونت را به دیگران سرایت دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Swollen mucous membranes, red and enlarged blood vessels; inflammation of all the tissues of the eye.
[ترجمه گوگل]غشاهای مخاطی متورم، رگ های خونی قرمز و بزرگ شده؛ التهاب تمام بافت های چشم
[ترجمه ترگمان]Swollen غشا مخاطی، رگ های خونی قرمز و بزرگ، التهاب تمام بافت های چشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These and certain sea anemones often leave a mucous trail that, upon dissolving in water, gives off a characteristic odor.
[ترجمه گوگل]این شقایق‌های دریایی و برخی از شقایق‌های دریایی اغلب یک دنباله مخاطی از خود به جا می‌گذارند که پس از حل شدن در آب، بوی خاصی از خود می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این شقایق های دریایی و دریایی برخی اوقات a mucous را رها می کنند که پس از حل شدن در آب، بوی مشخصه را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ulcers of mucous membranes can be deep as if punched out.
[ترجمه گوگل]زخم های غشاهای مخاطی می توانند عمیق باشند که گویی بیرون زده شده باشند
[ترجمه ترگمان]ظهور غشا مخاطی می تواند عمیق و عمیق باشد، گویی که به آن ها ضربه زده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is also important to check the mucous membranes and lips for signs of cyanosis.
[ترجمه گوگل]همچنین مهم است که غشاهای مخاطی و لب ها را برای علائم سیانوز بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]هم چنین مهم است که غشا مخاطی و لب هایش را برای نشانه های of چک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dry mucous membranes; dry or coated tongue with a red triangular tip. Cold drinks can bring on chilliness or cough.
[ترجمه گوگل]غشاهای مخاطی خشک؛ زبان خشک یا پوشیده شده با نوک مثلثی قرمز نوشیدنی های سرد می توانند باعث سردی یا سرفه شوند
[ترجمه ترگمان]غشا مخاطی خشک، زبان خشک یا پوشیده شده با نوک مثلثی قرمز نوشیدنی های سرد می تواند on یا سرفه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Small gap junctions were observed between gastric surface mucous cells in all healthy volunteers.
[ترجمه گوگل]اتصالات شکاف کوچکی بین سلول های مخاطی سطح معده در همه داوطلبان سالم مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]اتصال شکاف کوچک بین سلول های اپی mucous سطح شکمی در همه داوطلبان سالم مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chemical warfare directly into mucous membranes is just part of what activists face in Humboldt.
[ترجمه گوگل]جنگ شیمیایی مستقیماً در غشاهای مخاطی تنها بخشی از آنچه فعالان در هومبولت با آن روبرو هستند است
[ترجمه ترگمان]جنگ شیمیایی به طور مستقیم به غشا مخاطی عمل می کند و بخشی از آن چیزی است که فعالان در Humboldt با آن مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is a tendency for mucous membranes to ulcerate and the ulcers to spread.
[ترجمه گوگل]تمایل به زخم شدن غشاهای مخاطی و گسترش زخم ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گرایشی به غشاهای مخاطی به ulcerate و the برای انتشار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The vaginal walls, which lie close together, contain mucous crypts and many blood vessels, but no glands and few nerve endings.
[ترجمه گوگل]دیواره‌های واژن، که نزدیک به هم قرار دارند، حاوی کریپت‌های مخاطی و رگ‌های خونی زیادی هستند، اما غدد ندارند و انتهای عصبی کمی دارند
[ترجمه ترگمان]دیواره ای واژن، که به هم نزدیک هستند، حاوی crypts mucous و بسیاری از رگ های خونی هستند، اما فاقد غدد و چند کلید عصبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The wine inside atrophic and earlier visible mucous membrane is meshy and fine hemal, serious person the blue of visible mucous membrane is dendritic relatively vena cava.
[ترجمه گوگل]شراب داخل غشای مخاطی آتروفیک و زودتر قابل مشاهده، همال مشبک و ریز است، شخص جدی آبی غشای مخاطی مرئی دندریتی نسبتاً ورید اجوف است
[ترجمه ترگمان]شرابی که در داخل atrophic و غشا مخاطی اولیه دیده می شود، meshy و hemal ظریف است که به عنوان فردی جدی به عنوان آبی از غشا مخاطی به شمار می آید: ورید اجوف پایینی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. MethodsThe sex chromatin in the cells of buccal mucous membrane of the 2 784 patients with mental disorders were examined by using a blinding and random way.
[ترجمه گوگل]روش‌ها کروماتین جنسی در سلول‌های غشای مخاطی باکال 2784 بیمار مبتلا به اختلالات روانی با استفاده از روش کور و تصادفی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک روش کور کننده کور کننده، chromatin جنسی در سلول های غشا مخاطی [ ۲ ] ۷۸۴ - ۲ بیمار با اختلالات روانی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The wall of intestine consists of mucous membrane, tunica muscularis and serous membrane.
[ترجمه گوگل]دیواره روده از غشای مخاطی، ماهیچه ای تونیکا و غشای سروزی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]دیواره روده از غشا مخاطی، غشا muscularis muscularis و غشا serous تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Direct contact is most likely to lead to infection of the skin, conjunctiva or mucous membrane.
[ترجمه گوگل]تماس مستقیم به احتمال زیاد منجر به عفونت پوست، ملتحمه یا غشای مخاطی می شود
[ترجمه ترگمان]ارتباط مستقیم به احتمال زیاد منجر به عفونت پوست، conjunctiva یا غشا مخاطی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخاطی (صفت)
epithelial, mucous, mucoid, pituitary

انگلیسی به انگلیسی

• resembling mucus, characterized by secretion of mucus

پیشنهاد کاربران

mucous ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: لیزابه ای
تعریف: شبیه به لیزابه یا تولیدکنندۀ آن یا پوشیده از آن

بپرس