mucocutaneous

جمله های نمونه

1. Please discuss in brief the diagnosis standard of mucocutaneous lymph node syndrome.
[ترجمه گوگل]لطفاً استاندارد تشخیص سندرم غدد لنفاوی جلدی مخاطی را به طور خلاصه توضیح دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا در مورد استاندارد تشخیص سندروم غدد لنفاوی صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mucocutaneous involvement should be treated according to the dominant or codominant lesions present.
[ترجمه گوگل]درگیری پوستی مخاطی باید بر اساس ضایعات غالب یا هم غالب موجود درمان شود
[ترجمه ترگمان]مشارکت Mucocutaneous باید مطابق با ضایعات غالب و یا codominant در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusions Vesceral neoplasm often occurs before mucocutaneous impairments in PNP patients, as one of diagnostic procedures, abdominal sonography is the first choice, the second is chest CT.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری نئوپلاسم احشایی اغلب قبل از اختلالات پوستی مخاطی در بیماران PNP ایجاد می‌شود، به عنوان یکی از روش‌های تشخیصی، سونوگرافی شکم اولین انتخاب است و دومین انتخاب سی‌تی سینه است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Vesceral neoplasm اغلب قبل از نقص mucocutaneous در بیماران PNP به عنوان یکی از روش های تشخیصی رخ می دهد، sonography شکمی اولین انتخاب است، دومی سی تی سی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If mucocutaneous exposure occurs then the area should be washed thoroughly with soap and water.
[ترجمه گوگل]در صورت مواجهه پوستی مخاطی، ناحیه مورد نظر باید کاملاً با آب و صابون شسته شود
[ترجمه ترگمان]اگر قرار گرفتن mucocutaneous رخ دهد، منطقه باید کاملا با آب و صابون شسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results Gastrointestinal reaction and mucocutaneous, hepatic, renal and pulmonary damage were noticed.
[ترجمه گوگل]نتایج واکنش گوارشی و آسیب مخاطی، کبدی، کلیوی و ریوی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج واکنش Gastrointestinal و mucocutaneous، کبدی، کلیوی و ریوی مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If mucocutaneous exposure occurs then the affected area should be washed thoroughly with soap and water.
[ترجمه گوگل]اگر قرار گرفتن در معرض پوست مخاطی رخ دهد، ناحیه آسیب دیده باید به طور کامل با آب و صابون شسته شود
[ترجمه ترگمان]اگر قرار گرفتن mucocutaneous رخ دهد، آن ناحیه متاثر باید کاملا با آب و صابون شسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Urticaria is a common skin mucocutaneous allergic disease in dermatology. The etiology is very complex.
[ترجمه گوگل]کهیر یک بیماری آلرژیک پوستی مخاطی شایع در درماتولوژی است علت بسیار پیچیده است
[ترجمه ترگمان]خارش پوست یک بیماری پوستی در بخش پوست شناسی است The بسیار پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To investigate the clinical features and surgical management of giant coronary artery aneurysm due to mucocutaneous lymph node syndrome(Kawasaki disease).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ویژگی های بالینی و مدیریت جراحی آنوریسم شریان کرونر غول پیکر ناشی از سندرم غدد لنفاوی پوستی مخاطی (بیماری کاوازاکی)
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد ویژگی های بالینی و مدیریت جراحی آنوریسم آئورت بزرگ به علت to غدد لنفاوی (بیماری کاوازاکی است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. K14 was mainly in the epithelial layer of palpebral mucocutaneous junction and palpebral conjunctiva.
[ترجمه گوگل]K14 عمدتاً در لایه اپیتلیال محل اتصال پوستی مخاطی کف دست و ملتحمه کف دست قرار داشت
[ترجمه ترگمان]K۱۴ عمدتا در لایه اپی تلیال palpebral mucocutaneous و palpebral conjunctiva بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective:To evaluate the significance of ultrasound in diagnosis of acute febrile mucocutaneous lymph node syndrome(MCLS).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اهمیت سونوگرافی در تشخیص سندرم غدد لنفاوی مخاطی تب دار حاد (MCLS)
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی اهمیت سونوگرافی در تشخیص of حاد febrile غدد لنفاوی (MCLS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Normal microbial flora takes part in the formation of skin barrier and innate immunity, and plays an important role in the aetiology of related mucocutaneous diseases.
[ترجمه گوگل]فلور میکروبی طبیعی در تشکیل سد پوستی و ایمنی ذاتی نقش دارد و نقش مهمی در اتیولوژی بیماری‌های پوستی مخاطی مرتبط دارد
[ترجمه ترگمان]پوشش طبیعی میکروبی، در شکل گیری مانع پوست و مصونیت ذاتی، نقش مهمی ایفا می کند و نقش مهمی در ظهور بیماری های mucocutaneous مرتبط ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why do you think patients with AIRE mutations develop recurrent mucocutaneous candidiasis (5 points)?
[ترجمه گوگل]به نظر شما چرا بیماران مبتلا به جهش AIRE دچار کاندیدیازیس عود کننده پوستی مخاطی می شوند (5 امتیاز)؟
[ترجمه ترگمان]شما فکر می کنید چرا بیماران مبتلا به aire mutations candidiasis mucocutaneous (۵ امتیاز)را توسعه می دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The extrapulmonary complications occurred mainly in the digestive system, circulation system, mucocutaneous system, central nervous system, and urinary system.
[ترجمه گوگل]عوارض خارج ریوی عمدتاً در سیستم گوارش، سیستم گردش خون، سیستم پوستی مخاطی، سیستم عصبی مرکزی و سیستم ادراری رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]عوارض extrapulmonary عمدتا در سیستم گوارشی، سیستم گردش، سیستم عصبی، سیستم عصبی مرکزی و سیستم ادراری روی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This report described two sisters, soon after a primary infection by varicella-zoster virus, manifesting fever and mucocutaneous lesions compatible with the feature of Kawasaki disease consecutively.
[ترجمه گوگل]این گزارش دو خواهر را که بلافاصله پس از عفونت اولیه توسط ویروس واریسلا زوستر، تب و ضایعات پوستی مخاطی سازگار با ویژگی بیماری کاوازاکی را نشان می‌دهند، توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش دو خواهر را به زودی پس از یک عفونت اولیه از طریق ویروس varicella - zoster، بروز تب و ضایعات mucocutaneous سازگار با ویژگی بیماری کاوازاکی به طور متوالی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the mucous membranes and skin

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] جلدی مخاطی: مربوط به غشای مخاطی و پوست

بپرس