muckraking

جمله های نمونه

1. The young reporter muckrakes at every opportunity.
[ترجمه گوگل]گزارشگر جوان در هر فرصتی خرخر می کند
[ترجمه ترگمان]گزارشگر جوان در هر فرصتی دست به گریبان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Two of the candidates complained of unfair muckraking during the election campaign.
[ترجمه گوگل]دو تن از کاندیداها از بداخلاقی ناعادلانه در جریان مبارزات انتخاباتی شکایت داشتند
[ترجمه ترگمان]دو تن از نامزدها از muckraking ناعادلانه در طی کمپین انتخاباتی شکایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He muckraked his political rivals with great relish.
[ترجمه گوگل]او رقبای سیاسی خود را با ذوق فراوان به هم زد
[ترجمه ترگمان]رقیبان سیاسی خود را با رغبت بسیار به هم پیوند می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was so much muckraking about his family life that he decided not to stand for election.
[ترجمه گوگل]آنقدر در مورد زندگی خانوادگی اش غوغا می شد که تصمیم گرفت در انتخابات شرکت نکند
[ترجمه ترگمان]در مورد زندگی خانوادگی او چیزهای زیادی وجود داشت که تصمیم گرفت در انتخابات شرکت نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Prime Minister ac-cused opposition leaders of muck-raking.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر رهبران اپوزیسیون را متهم به بدگویی کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر، leaders -، از رهبران اپوزیسیون of - muck
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Similarly the moral crusaders, newspaper proprietors and muck-raking journalists should be called off.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب صلیبیون اخلاقی، صاحبان روزنامه ها و روزنامه نگاران بداخلاق باید کنار گذاشته شوند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، صلیبیون اخلاقی، روزنامه proprietors و muck - را باید لغو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This newspaper's known for its muckraking articles.
[ترجمه گوگل]این روزنامه به خاطر مقالات هولناکش معروف است
[ترجمه ترگمان]این روزنامه به خاطر مقالات muckraking معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A muckraking reporter searches for and exposes scandals and abuses occurring in business and politics.
[ترجمه گوگل]یک خبرنگار هولناک رسوایی ها و سوء استفاده هایی را که در تجارت و سیاست رخ می دهد را جستجو کرده و افشا می کند
[ترجمه ترگمان]یک گزارشگر muckraking جستجو می کند و رسوایی و سو استفاده هایی که در تجارت و سیاست رخ می دهد را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Journalists must identify areas where muckraking will be permitted by officials, or ensure that their own political connections will provide them with sufficient cover.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاران باید مناطقی را شناسایی کنند که در آن‌ها غارت‌گری توسط مقامات مجاز است، یا اطمینان حاصل کنند که ارتباطات سیاسی خود پوشش کافی برای آنها فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران باید مناطقی را شناسایی کنند که در آن muckraking توسط مقامات مجاز خواهد بود و یا اطمینان حاصل خواهد کرد که ارتباطات سیاسی خود آن ها را با پوشش کافی تامین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. " If there is no generation " muckraking" efforts, it is hard to imagine the U. S. economy later this will take off.
[ترجمه گوگل]«اگر هیچ نسلی از تلاش‌های «مغزال‌کننده» وجود نداشته باشد، تصور اینکه اقتصاد ایالات متحده بعداً رشد کند دشوار است
[ترجمه ترگمان]اگر هیچ تلاشی برای تلاش های \"muckraking\" وجود نداشته باشد، تصور این مساله دشوار است اس اقتصاد بعدها این کار را انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How does fear-mongering about foreign policy mix with muckraking about outrageous official behavior?
[ترجمه گوگل]چگونه ترس آفرینی در مورد سیاست خارجی با لجن گزینی در مورد رفتارهای ظالمانه رسمی آمیخته می شود؟
[ترجمه ترگمان]چگونه ترس و وحشت در مورد ترکیب سیاست خارجی با muckraking در مورد رفتار غیر قانونی شرم آور چگونه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thanks largely to some splendid muckraking by the Guardian, it is now clear how one tabloid obtained some of its headlines.
[ترجمه گوگل]تا حد زیادی به لطف برخی افشاگری های باشکوه گاردین، اکنون مشخص شده است که چگونه یکی از روزنامه ها برخی از عناوین خود را به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]تا حد زیادی به لطف برخی از muckraking عالی گاردین، اکنون واضح است که یک روزنامه چگونه برخی از تی ترهای خبری خود را به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. High-profile muckraking movies like "The China Syndrome" and "Silkwood" showed corporations happy to sacrifice public and worker safety for their own good.
[ترجمه گوگل]فیلم‌های پرمخاطب مانند «سندرم چین» و «سیلک‌وود» شرکت‌ها را خوشحال می‌کردند که امنیت عمومی و کارگران را برای منافع خود قربانی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]فیلم های بلند پایه مانند فیلم \"سندرم چین\" و \"Silkwood\" شرکت ها را خوشحال نشان داد تا امنیت عمومی و کارگران را به نفع خودشان قربانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A war of words continued for months, the defeated candidates complaining of unfair muckraking.
[ترجمه گوگل]جنگ لفظی برای ماه ها ادامه یافت، نامزدهای شکست خورده از لجن کشی ناعادلانه شکایت داشتند
[ترجمه ترگمان]چند ماه، جنگ لفظی ادامه یافت، نامزدهای شکست خورده از muckraking ناعادلانه شکایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At the end of the 19th century and the beginning of 20th century, a group of American journalists and writers launched the muckraking movement aiming at unveiling shady deals.
[ترجمه گوگل]در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، گروهی از روزنامه‌نگاران و نویسندگان آمریکایی، جنبش غم‌انگیز را با هدف افشای معاملات مبهم به راه انداختند
[ترجمه ترگمان]در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، گروهی از روزنامه نگاران و نویسندگان آمریکایی جنبش muckraking را با هدف پرده برداری از معاملات مشکوک آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• defamation, slander, libel
muck-raking is the act of finding and spreading scandal relating to public figures.

پیشنهاد کاربران

بپرس