mucilaginous


لعاب زا، لعاب آور، لعاب مانند، لعابی

جمله های نمونه

1. In the natural habitat, the mucilaginous layer holds sand particles to the achene thereby increasing the achene weight even further.
[ترجمه گوگل]در زیستگاه طبیعی، لایه موسیلاژین ذرات ماسه را به آخن نگه می دارد و در نتیجه وزن آکن را حتی بیشتر می کند
[ترجمه ترگمان]در زیستگاه طبیعی، لایه mucilaginous ذرات شن را به the متصل می کند در نتیجه وزن achene را حتی بیشتر افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mucilaginous covering often found around the cell membrane in bacteria.
[ترجمه گوگل]پوشش موسیلاژینی اغلب در اطراف غشای سلولی در باکتری ها یافت می شود
[ترجمه ترگمان]پوشش mucilaginous اغلب در اطراف غشا سلولی باکتری پیدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The AC noise will not affect capacitor's other performances. Mucilaginous polyisobutylene can absorb AC noise.
[ترجمه گوگل]نویز AC روی عملکردهای دیگر خازن تاثیری نخواهد داشت پلی ایزوبوتیلن موسیلاژین می تواند نویز AC را جذب کند
[ترجمه ترگمان]نویز AC بر عملکرد دیگر خازن تاثیر نمی گذارد mucilaginous polyisobutylene می تواند نویز AC را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. High humidity administers to the liquefaction and diluting of mucilaginous secretion in the bronchia.
[ترجمه گوگل]رطوبت بالا باعث مایع شدن و رقیق شدن ترشح موسیلاژینی در برونش می شود
[ترجمه ترگمان]رطوبت بالا به روانگرایی و diluting ترشح mucilaginous در the می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The present invention relates to an injection needle for an endoscope, capable of being manufactured in low cost and injecting highly mucilaginous liquor easily.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر مربوط به یک سوزن تزریق برای آندوسکوپ است که می تواند با هزینه کم ساخته شود و به راحتی مشروب بسیار موسیلاژین را تزریق کند
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود به یک سوزن تزریق برای an مربوط می شود که قابلیت تولید در هزینه پایین را دارد و به راحتی می تواند به راحتی به مشروبات قوی تزریق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of the sticky substance from plants; pertaining to gummy liquids used for adhesives

پیشنهاد کاربران

mucilaginous ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: لعاب‏دار
تعریف: محتوی لعاب، شبیه به لعاب یا مرکب از آن|||متـ . لعابی
لزج، لیز

بپرس