mover and shaker


آدم بانفوذ، کار راه انداز

جمله های نمونه

1. He's one of the movers and shakers in Florida politics.
[ترجمه گوگل]او یکی از محرک ها و تکان دهنده های سیاست فلوریدا است
[ترجمه ترگمان]او یکی از the ها در سیاست فلوریدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's a play that's attracted the attention of the Broadway movers and shakers.
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه ای است که توجه محرک ها و تکان دهنده های برادوی را به خود جلب کرده است
[ترجمه ترگمان]این نمایشی است که توجه مردم برادوی و ولگرد را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is the movers and shakers of the record industry who will decide which bands make it.
[ترجمه گوگل]این محرک ها و تکان دهنده های صنعت ضبط هستند که تصمیم می گیرند کدام گروه ها آن را بسازند
[ترجمه ترگمان]این مساله تکان دهنده و تکان دهنده صنعت سابقه است که تصمیم می گیرد که کدام گروه ها آن را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the movers and shakers of this peculiar saga, Bonnaire and Huppert are unnerving and fascinating to watch together.
[ترجمه گوگل]بونیر و هوپرت به‌عنوان محرک‌ها و تکان‌دهنده‌های این حماسه عجیب و غریب، تماشای با هم آزاردهنده و جذاب هستند
[ترجمه ترگمان]همچنان که the و shakers این حماسه عجیب، Bonnaire و Huppert، unnerving و fascinating است که با هم باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The league brings together a cross-section of Tucson, the young and old, the movers and shakers.
[ترجمه گوگل]لیگ مقطعی از توسان، پیر و جوان، متحرکان و تکان دهنده ها را گرد هم می آورد
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه بخشی از توسان، جوان و پیر، movers و shakers را کنار هم قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. McKee was one of the city's movers and shakers in the late 19th century.
[ترجمه گوگل]مک کی یکی از متحرکان و تکان دهنده های شهر در اواخر قرن نوزدهم بود
[ترجمه ترگمان]مک کی یکی از the و shakers شهر در اواخر قرن نوزدهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most of the movers and shakers in society know that they will not be affected.
[ترجمه گوگل]اکثر متحرکان و تکان دهنده های جامعه می دانند که تحت تأثیر قرار نمی گیرند
[ترجمه ترگمان]بیشتر افراد بیخانمان در جامعه می دانند که تحت تاثیر قرار نخواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has firm alliances with cable movers and shakers like John Malone.
[ترجمه گوگل]او با کابل کش ها و تکان دهنده هایی مانند جان مالون اتحاد محکمی دارد
[ترجمه ترگمان]او با دست اندرکاران کابلی مثل جان مالون، متحد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Through it all, Tatum maintained his posture of mover and shaker, champion of democracy, doer of good deeds.
[ترجمه گوگل]با همه اینها، تاتوم حالت محرک و تکان دهنده، قهرمان دموکراسی، انجام دهنده اعمال نیک خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]\"تتوم\" در تمام این مدت، حالت تکان دهنده و تکان دهنده خود را حفظ کرد، قهرمان دموکراسی شد و اعمال نیک را به کار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The annual crowd of movers and shakers at the National Press Foundation dinner presents a good example.
[ترجمه گوگل]جمعیت سالانه متحرکان و تکان دهنده ها در شام بنیاد ملی مطبوعات نمونه خوبی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر جمعیت بیخانمان در مراسم شام بنیاد ملی مطبوعات نمونه خوبی ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In doing so, organizers reportedly alienated traditional movers and shakers.
[ترجمه گوگل]طبق گزارش‌ها، با انجام این کار، سازمان‌دهندگان، متحرکان و تکان دهنده‌های سنتی را از خود دور کردند
[ترجمه ترگمان]در انجام این کار، بنا بر گزارش ها، برگزارکنندگان، movers سنتی و تکان دهنده را از بین برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Next symbiosis became a major mover and shaker feeding off the change produced by natural selection.
[ترجمه گوگل]همزیستی بعدی به یک محرک و تکان دهنده اصلی تبدیل شد که از تغییر ایجاد شده توسط انتخاب طبیعی تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]هم زیستی بعدی تبدیل به یک محرک اصلی و shaker در تغییر ایجاد شده توسط انتخاب طبیعی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yesterday I ate lunch with a West Coast mover and shaker, whose children went to Yale and whose husband is an influential and involved alum.
[ترجمه گوگل]دیروز ناهار را با یک جابجایی و شیکر ساحل غربی خوردم که فرزندانش به ییل رفتند و شوهرش یک زاج با نفوذ و درگیر است
[ترجمه ترگمان]دیروز من نهار را با یک محرک و shaker ساحل غربی خوردم، که فرزندانش به ییل رفتند و شوهرش یکی از افراد بانفوذ و دخیل در زاج سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By the influence of his mover and shaker father in government. Mr. Wang can easily get a promotion.
[ترجمه گوگل]با نفوذ پدر متحرک و تکان دهنده اش در حکومت آقای وانگ می تواند به راحتی ترفیع بگیرد
[ترجمه ترگمان]با نفوذ تکان دهنده و تکان دهنده او در دولت آقای وانگ به راحتی می تواند ترفیع بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

جریان ساز
a powerful person who initiates events and influences people/ someone who is willing to make big changes to get things done
کله گنده
کسی که مایل به ایجاد تغییرات بزرگ برای انجام کارها است
مثال؛
...
[مشاهده متن کامل]

a newspaper profile portrayed the man as a mover and shaker on Wall Street.
The new director of the company is a real mover and shaker.
She is a mover and shaker in the fashion industry, setting trends and launching new brands.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/mover-and-shaker
فرد موثر و مفید در یک موقعیت
فردی تاثیر گذار و مشهور
فرد فعالی که برای موفق شدن گروهش یا یک کمپانی همچنان تلاش میکند

بپرس