1. lateral movement
حرکت پهلو سوی
2. the movement away from government control of commerce
گرایش مخالف با کنترل بازرگانی از طرف دولت
3. the movement of a clock
کار (کردن) ساعت
4. the movement of enemy tanks was no more than a feint
جنبش تانک های دشمن چیزی جز وانمود نبود.
5. the movement of his chest as he breathed
بالا و پایین رفتن سینه اش در حال دم زدن
6. the movement of labor to industrial centers
نقل مکان کارگران به مراکز صنعتی
7. the movement of people to the west
حرکت مردم به سوی غرب
8. the movement of planets
حرکت سیارات
9. the movement toward greater freedom of the press
جنبش به سوی آزادی بیشتر برای مطبوعات
10. a rapid movement
حرکت سریع
11. a reform movement
جنبش اصلاح طلبانه
12. a reform movement within that church
جنبش اصلاح طلبی درون آن فرقه (یا کلیسا)
13. freedom of movement
آزادی تحرک
14. the romantic movement
نهضت رومانتیسیسم
15. the swift movement of trains
حرکت سریع ترن ها
16. the train's movement caused the box to slide off the seat
حرکت ترن باعث شد که جعبه از روی صندلی بیافتد.
17. the upward movement of prices
سیر صعودی قیمت ها
18. women's liberation movement
جنبش برابری خواهی زنان
19. women's liberation movement
جنبش آزادی زنان
20. he feinted a movement to the left but suddenly attacked toward the right
او وانمود کرد که می خواهد به چپ برود ولی ناگهان به طرف راست حمله کرد.
21. this play lacks movement
این نمایش فاقد تحرک است.
22. there's been a lot of movement in oil shares
سهام شرکت های نفتی دستخوش تغییر قیمت های زیادی شده است.
23. he stood still without making any movement
او بدون جنب خوردن بی حرکت ایستاد.
24. rocks which are scored by the movement of the glacier
صخره هایی که حرکت یخرود آنها را خراشانده است
25. his fingers were cramped for lack of movement
به واسطه ی عدم تحرک انگشتانش سفت و قولنجی شده بود.
26. the celestial orbs revolve with uniform circular movement
اجرام سماوی با حرکات چرخشی و هم زمان گردش می کنند.
27. the lack of a car embarrassed our freedom of movement
نداشتن ماشین رفت و آمد ما را مختل کرد.
28. The rapid movement of an object towards the eye triggers the blink reflex.
[ترجمه گوگل]حرکت سریع یک جسم به سمت چشم باعث ایجاد رفلکس پلک زدن می شود
[ترجمه ترگمان]حرکت سریع یک شی به چشم، بازتاب پلک زدن را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حرکت سریع یک شی به چشم، بازتاب پلک زدن را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. With one movement, she disarmed the man and pinned him against the wall.
[ترجمه گوگل]با یک حرکت مرد را خلع سلاح کرد و به دیوار چسباند
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت، مرد را خلع سلاح کرد و او را به دیوار میخکوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت، مرد را خلع سلاح کرد و او را به دیوار میخکوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. The piece ends with a truly poetic slow movement.
[ترجمه گوگل]این قطعه با یک حرکت آهسته واقعا شاعرانه به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]این قطعه با حرکتی واقعا شاعرانه به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قطعه با حرکتی واقعا شاعرانه به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید