moveable

/ˈmuːvəbl̩//ˈmuːvəbl̩/

قابل حرکت دادن

جمله های نمونه

1. But, a lot of the maverick, moveable, ready cash is.
[ترجمه گوگل]اما، مقدار زیادی از پول نقد، قابل جابجایی و آماده است
[ترجمه ترگمان]اما یک عالمه آدم ماوریک باید پول نقد داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Everything moveable was taken out, every nook and cranny probed.
[ترجمه گوگل]همه چیز قابل جابجایی بیرون آورده شد، هر گوشه و کناری بررسی شد
[ترجمه ترگمان]هر آنچه را که از آن خارج می شد، به هر زاویه و شکافی که سوراخ ایجاد می کرد برداشته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let it become an open market, or a moveable festival, and see what evolves.
[ترجمه گوگل]بگذارید به یک بازار آزاد یا یک جشنواره متحرک تبدیل شود و ببینید چه چیزی تکامل می یابد
[ترجمه ترگمان]بگذارید تبدیل به یک بازار آزاد، یا یک جشنواره متحرک شود و ببینیم که چه چیزی تکامل می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its small stature, playful face, and moveable, rubber-covered wire lips all gave it a harmless, come-play-with-me charm.
[ترجمه گوگل]جثه کوچک، صورت بازیگوش و لب های سیمی متحرک و پوشیده از لاستیک همگی جذابیت بی ضرر و بی خطری به آن بخشیده است
[ترجمه ترگمان]با آن صورت کوچک و سرزنده آن، که لب هایش را پوشانده بود، لب هایش را کاملا بی خطر به آن بخشیده بود و با من بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Faceted clear crystal crescent desk clock; moveable clock; Swiss precision clock movement.
[ترجمه گوگل]ساعت رومیزی هلالی شفاف کریستالی; ساعت متحرک؛ حرکت ساعت دقیق سوئیسی
[ترجمه ترگمان]Faceted ساعت میز بلور شفاف؛ ساعت متحرک؛ حرکت ساعت دقیق سویسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The moveable horizontal surface of the empennage used for pitch trim.
[ترجمه گوگل]سطح افقی متحرک لنگر که برای برش زمین استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سطح متحرک افقی of برای اصلاح گام بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Palm Sunday is a moveable feast in the church calendar observed by Catholic, Orthodox, and some Protestant Christians.
[ترجمه گوگل]یکشنبه نخل یک جشن متحرک در تقویم کلیسا است که توسط مسیحیان کاتولیک، ارتدکس و برخی از مسیحیان پروتستان برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]پالم روز یکشنبه یک جشن متحرک در تقویم کلیسا است که توسط کاتولیک ها، ارتودوکس و برخی از مسیحیان پروتستان جشن گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take moveable disease as an example, interrelated data shows that abdominal pain in the right upper part takes 6 3% in moveable abdominal pain.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال بیماری متحرک را در نظر بگیرید، داده های مرتبط نشان می دهد که درد شکم در قسمت فوقانی سمت راست 6 3٪ در درد متحرک شکم را شامل می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، داده های مرتبط را در نظر بگیرید، داده های مرتبط نشان می دهند که درد شکمی در قسمت بالا بالا ۶ % در درد شکمی متحرک را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An adjustable lighting fixture has a moveable housing.
[ترجمه گوگل]یک وسیله روشنایی قابل تنظیم دارای یک محفظه متحرک است
[ترجمه ترگمان]یک برنامه نورپردازی قابل تنظیم یک خانه متحرک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Moveable baking net solve the problem of cleaning more than common.
[ترجمه گوگل]توری پخت متحرک مشکل تمیز کردن را بیش از حد معمول حل می کند
[ترجمه ترگمان]Moveable)برای حل مشکل تمیز کردن بیش از حد معمول، به طور خالص پخت را حل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bi Sheng's invention of moveable, Shen Gua's not only detail records, and have It'stored.
[ترجمه گوگل]اختراع بی شنگ متحرک، سوابق شن گوا نه تنها جزئیات، و ذخیره شده است
[ترجمه ترگمان]اختراع \"Bi شنگ\" (Shen شنگ)تنها دارای سوابق دقیق نمی باشد و ذخیره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In electronics, the moveable arm of a potentiometer.
[ترجمه گوگل]در الکترونیک، بازوی متحرک یک پتانسیومتر
[ترجمه ترگمان]در الکترونیک، بازوی متحرک of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The walls inside the museum are moveable.
[ترجمه گوگل]دیوارهای داخل موزه متحرک هستند
[ترجمه ترگمان]دیواره ای داخل موزه متحرک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A method for tracking moveable irregular river bank is proposed in this paper. The main idea is to record and simulate the bank retrogradation caused by flow scouring and bank falling.
[ترجمه گوگل]روشی برای ردیابی ساحل رودخانه نامنظم متحرک در این مقاله پیشنهاد شده است ایده اصلی، ثبت و شبیه سازی پسرفت بانک ناشی از شستشوی جریان و سقوط بانک است
[ترجمه ترگمان]روشی برای ردیابی یک بانک سیار غیر فعال در این مقاله ارائه شده است ایده اصلی ثبت و شبیه سازی حساب های بانکی ناشی از جریان آب و سقوط بانک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Push back rack with moveable pallet holder along the rack. Dimensions can be specified.
[ترجمه گوگل]قفسه را با نگهدارنده پالت متحرک در امتداد قفسه فشار دهید ابعاد را می توان مشخص کرد
[ترجمه ترگمان]rack را با holder متحرک روی قفسه باز کنید ابعاد را می توان مشخص کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mobile, able to be moved, portable; not fixed in place; subject to propulsion; placed temporarily (also movable)

پیشنهاد کاربران

قابل حمل، متحرک، سیار، منقول، قابل انتقال
کلمه ای ترکیبی
move able
move:حرکت
able: توانایی انجام کار
درنتیجهmoveable:متحرک. قابل حرکت

بپرس