1. say a mouthful
حرف بجا (یا صحیح یا مهم) زدن
2. he only took a mouthful
او فقط یک لقمه خورد.
3. his name is quite a mouthful
تلفظ نام او دشوار است.
4. he was submerged and got a mouthful of seawater
او زیر آب رفت و یک قلپ آب دریا را فرو داد.
5. Every time the sheep bleats it loses a mouthful.
[ترجمه گوگل]هر بار که گوسفند نفخ می کند یک لقمه از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]هر بار که گوسفندها باز می شوند، یک لقمه هم از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر بار که گوسفندها باز می شوند، یک لقمه هم از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She took a mouthful of food and then suddenly spat it out.
[ترجمه گوگل]او یک لقمه غذا برداشت و ناگهان آن را تف کرد
[ترجمه ترگمان]یک جرعه غذا برداشت و ناگهان آن را تف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک جرعه غذا برداشت و ناگهان آن را تف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He took a mouthful of water and swirled it around his mouth.
[ترجمه گوگل]یک لقمه آب برداشت و دور دهانش چرخاند
[ترجمه ترگمان]جرعه ای آب نوشید و آن را دور دهانش چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جرعه ای آب نوشید و آن را دور دهانش چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He supped a mouthful of coffee then told me that she couldn't come for nuts.
[ترجمه گوگل]او یک لقمه قهوه خورد و سپس به من گفت که او نمی تواند برای آجیل بیاید
[ترجمه ترگمان]او یک جرعه قهوه خورد و به من گفت که نمی تواند دیوانه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک جرعه قهوه خورد و به من گفت که نمی تواند دیوانه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She took a large mouthful of bread and started to read the letter.
[ترجمه گوگل]او یک لقمه بزرگ نان برداشت و شروع به خواندن نامه کرد
[ترجمه ترگمان]او جرعه بزرگی از نان برداشت و شروع به خواندن نامه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او جرعه بزرگی از نان برداشت و شروع به خواندن نامه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She prims her thin lips after every mouthful of tea.
[ترجمه گوگل]او بعد از هر لقمه چای لب های نازک خود را پر می کند
[ترجمه ترگمان]بعد از هر جرعه چای دهانش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از هر جرعه چای دهانش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Timothy Thistlethwaite? That's a bit of a mouthful!
[ترجمه گوگل]تیموتی تیستلویت؟ این یه ذره لقمه!
[ترجمه ترگمان]تیموتی مک Thistlethwaite \"؟\" این یک تکه گوشت است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیموتی مک Thistlethwaite \"؟\" این یک تکه گوشت است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I'm so full I couldn't eat another mouthful.
[ترجمه گوگل]انقدر سیر شدم که نتونستم یه لقمه دیگه بخورم
[ترجمه ترگمان]انقدر پر بود که نمی توانستم یک جرعه دیگر بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انقدر پر بود که نمی توانستم یک جرعه دیگر بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He took a mouthful of his pudding.
[ترجمه گوگل]یک لقمه از پودینگش را برداشت
[ترجمه ترگمان]یک جرعه از پودینگ او نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک جرعه از پودینگ او نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Her real name is a bit of a mouthful, so we just call her Dee.
[ترجمه گوگل]نام واقعی او کمی لقمه ای است، بنابراین ما او را دی صدا می کنیم
[ترجمه ترگمان]اسم واقعیش یه ذره of پس بهش زنگ می زنیم دی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسم واقعیش یه ذره of پس بهش زنگ می زنیم دی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید