mouser

/ˈmaʊzər//ˈmaʊzə/

(گربه یا سگ و غیره) موش گیر، موش گیر، جستجو کننده

جمله های نمونه

1. this cat is a bad mouser
این گربه موش گیر بدی است.

2. She's a good mouser.
[ترجمه گوگل]او یک موش خوب است
[ترجمه ترگمان]اون دختر خوبیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mouser was tired and began to sleep on her lap.
[ترجمه گوگل]موزر خسته بود و روی بغلش خوابید
[ترجمه ترگمان]Mouser خسته بود و شروع به خواب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The king and queen were very pleased with Mouser.
[ترجمه گوگل]پادشاه و ملکه از موزر بسیار راضی بودند
[ترجمه ترگمان]شاه و ملکه از Mouser بسیار خشنود بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mouser jumped onto the table and killed almost all the rats and mice.
[ترجمه گوگل]موزر روی میز پرید و تقریباً تمام موش ها و موش ها را کشت
[ترجمه ترگمان]mouser روی میز پریدند و تقریبا همه موش ها و موش ها را کشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The captain put Mouser on the queen's lap.
[ترجمه گوگل]کاپیتان موزر را روی دامان ملکه گذاشت
[ترجمه ترگمان]ناخدا Mouser را روی زانوی ملکه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dick named the cat Mouser.
[ترجمه گوگل]دیک نام گربه را موزر گذاشت
[ترجمه ترگمان]دیک اسمش را گربه Mouser گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mouser was a nice cat.
[ترجمه گوگل]موزر گربه خوبی بود
[ترجمه ترگمان]Mouser گربه خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As the captain went to the ship to bring Mouser, the servants prepared another dinner.
[ترجمه گوگل]وقتی ناخدا برای آوردن موزر به کشتی رفت، خدمتکاران شام دیگری آماده کردند
[ترجمه ترگمان]چون ناخدا به کشتی رفت تا Mouser بیاورد، خدمتکاران شام دیگری را آماده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mouse chaser, mouse hunter (especially of cats and large birds which prey on mice); seeker of prey

پیشنهاد کاربران

1. حیوانی که موش را می گیرد
2. شخص یا چیزی که به دنبال شکار می رود

بپرس