mountebank

/ˈmaʊntɪbæŋk//ˈmaʊntɪbæŋk/

معنی: شارلاتان، ادم حقه باز، حقه بازی کردن
معانی دیگر: (در اصل) کسی که در جاهای عمومی روی صندلی یا سکو می ایستاد و داروهای قلابی خود را تبلیغ می کرد، دغل کار، وانمودگر، حقه باز

جمله های نمونه

1. She was to marry this mountebank, this hypocritical toad of a Sir Thomas.
[ترجمه گوگل]او قرار بود با این کوهستان، این وزغ ریاکار یک سر توماس ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]قرار بود با این mountebank ازدواج کند، این وزغ ریاکار سر تاماس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Politically, Mr Ashdown is a mountebank, not a moralist.
[ترجمه گوگل]از نظر سیاسی، آقای اشدان یک بانک کوهستانی است، نه یک اخلاق گرا
[ترجمه ترگمان]از لحاظ سیاسی، آقای Ashdown یک mountebank است، نه a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The nation was led astray by a mountebank.
[ترجمه گوگل]ملت توسط یک کوهستان به بیراهه کشیده شد
[ترجمه ترگمان]ملت با یک mountebank گمراه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I remember . . . there was an impudent mountebank who sold pills which were very good against an earthquake". "
[ترجمه گوگل]یادم می آید یک کوهستانی گستاخ بود که قرص هایی می فروخت که در برابر زلزله بسیار خوب بود
[ترجمه ترگمان]من به یاد دارم، یک مقلد impudent بود که قرص های ضد شورش را می فروخت که در برابر زلزله بسیار خوب بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I remember. there was an impudent mountebank who sold pills which(as he told the country people)were very good against an earthquake(Joseph Addison.
[ترجمه گوگل]یادم می آید یک بانک کوه گستاخ بود که قرص هایی را می فروخت که (آنطور که به مردم کشور می گفت) در برابر زلزله بسیار خوب بود (جوزف ادیسون)
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم there پررو بود که قرص های می فروشد (همان طور که به مردم کشور می گفت)در برابر زلزله بسیار خوب بودند (یوزف آدیسون)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Are you allowing yourselves to be fooled by this mountebank, this harlequin?
[ترجمه گوگل]آیا به خود اجازه می دهید فریب این کوهستان، این خروار را بخورید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما به خود اجازه می دهید که این دلقک گول بخورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He hated being the object of public attention and ridicule like some fairground mountebank.
[ترجمه گوگل]او از اینکه مورد توجه و تمسخر عمومی قرار گیرد، مانند برخی از بانک های نمایشگاهی متنفر بود
[ترجمه ترگمان]از آن نفرت داشت که مورد توجه عمومی قرار گیرد و مانند برخی مقلد fairground مورد تمسخر قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The two children, picked up by some policeman and placed in the refuge, or stolen by some mountebank, or having simply strayed off in that immense Chinese puzzle of a Paris, did not return.
[ترجمه گوگل]دو کودک که توسط یک پلیس برداشته شده و در پناهگاه قرار داده شده بودند، یا توسط برخی از بانک کوه دزدیده شده بودند، یا به سادگی در آن پازل چینی عظیم پاریس سرگردان بودند، دیگر برنگشتند
[ترجمه ترگمان]دو کودک، که توسط یک مامور پلیس جمع شده بودند، یا در پناه آن پنهان شده بودند، یا به سادگی در آن معمای عظیم چینی یک پاریس سرگردان شده بودند، باز نگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Patients must not worry, if pursued to the root, quick, very easy on the mountebank of when, not be achieved.
[ترجمه گوگل]بیماران نباید نگران باشند، اگر به دنبال ریشه، سریع، بسیار آسان در کوهستان از چه زمانی، به دست آورد
[ترجمه ترگمان]بیماران نباید نگران باشند، اگر تا ریشه ادامه داشته باشند، سریع، بسیار ساده، بر the که نباید به دست آیند، بسیار ساده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Well said again! " cried good Mr. Wilson. "I feared the woman had no better thought than to make a mountebank of her child! "
[ترجمه گوگل]آقای ویلسون خوب فریاد زد: "دوباره خوب گفتی!" "می ترسیدم که این زن فکری بهتر از این نداشت که از فرزندش کوهی بسازد!"
[ترجمه ترگمان]\"دوباره گفت:\" \" \" \" \" \"آقای ویل سن گفت:\" من فکر می کردم که زن بهتر از آن است که فکر کند: \"بچه او را مسخره کند!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This German Socialism, which took its schoolboy task so seriously and solemnly, and extolled its poor stock-in-trade in such mountebank fashion, meanwhile gradually lost its pedantic innocence.
[ترجمه گوگل]این سوسیالیسم آلمانی که وظیفه دانش آموزی خود را بسیار جدی و جدی گرفت و از سهام ضعیف خود در تجارت به این شکل کوهستانی تمجید کرد، در همین حال به تدریج معصومیت و بی گناهی خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]این سوسیالیسم آلمان، که این کار را چنان جدی و جدی انجام می داد، و این کار را چنان جدی و جدی انجام می داد، و در این ضمن، به تدریج معصومیت خود را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I feared the woman had no better thought than to make a mountebank of her child!
[ترجمه گوگل]می ترسیدم این زن فکری بهتر از این نداشت که بچه اش را کوهستان کند!
[ترجمه ترگمان]بیم آن داشتم که این زن هم بهتر از این فکر نکرده باشد که a از بچه خود بسازد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شارلاتان (اسم)
quack, charlatan, mountebank, quacksalver, sciolist

ادم حقه باز (اسم)
rascal, charlatan, mountebank

حقه بازی کردن (فعل)
trick, spoof, mountebank, flim-flam

انگلیسی به انگلیسی

• charlatan, impostor; person who sells counterfeit drugs from a public place, one who pretends to be a doctor giving phony medical advice
a mountebank is a person who tries to deceive people by claiming to be able to do wonderful things; a literary word.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
He’s a true mountebank, always coming up with new schemes.
In a critique of a public figure, one might comment, “She’s nothing but a mountebank, pretending to care about the people. ”
A person sharing a personal experience might say, “I once encountered a mountebank who tried to sell me a fake painting. ”
...
[مشاهده متن کامل]

آدم دغل باز یا آدم شارلاتان

بپرس