mountaineering

/ˌmaʊntɪˈnɪərɪŋ//ˌmaʊntɪˈnɪərɪŋ/

کوه گردی

جمله های نمونه

1. iran is a mountaineering paradise
ایران از نظر کوه نوردی بهشت است.

2. Some Sherpas act as guides and porters for mountaineering expeditions.
[ترجمه محمدرضا] برخی از مردم بومی نپال، بعنوان راهنما و باربر در سفرهای صعود به قله فعالیت میکنند.
|
[ترجمه گوگل]برخی از شرپاها به عنوان راهنما و باربر برای سفرهای کوهنوردی عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از Sherpas به عنوان راهنما و باربران برای سفر دریایی عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are you aware of the hazards of mountaineering?
[ترجمه گوگل]آیا از خطرات کوهنوردی آگاه هستید؟
[ترجمه ترگمان]آیا از خطرات کوه نوردی آگاه هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mountaineering in a blizzard needs a lot of grit.
[ترجمه محمدرضا1992] کوهنوردی در کولاک، به شجاعت زیادی نیاز دارد.
|
[ترجمه گوگل]کوهنوردی در کولاک نیاز به سنگریزه زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]برف در برف به مقدار زیادی خاکستر نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mark was kitted up in mountaineering skis, boots, and equipment.
[ترجمه گوگل]مارک با اسکی، چکمه و تجهیزات کوهنوردی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]مارک در کوه skis، پوتین و تجهیزات در حال بالا رفتن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His mountaineering record is outstanding by any standards: Mont Blanc, the Matterhorn and the Eiger.
[ترجمه گوگل]رکورد کوهنوردی او با هر معیاری برجسته است: مون بلان، ماترهورن و ایگر
[ترجمه ترگمان]ثبت او توسط هر استانداردی برجسته است: مون بلان، the و the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mountaineering and race car driving, for example, require very different sets of capacities.
[ترجمه گوگل]برای مثال، کوهنوردی و رانندگی با ماشین های مسابقه ای، به مجموعه های بسیار متفاوتی از ظرفیت ها نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، رانندگی با ماشین مسابقه و مسابقه، نیازمند مجموعه بسیار متفاوتی از ظرفیت ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Twelve years of mountaineering had prepared me well for the rocky road ahead-or so I hoped.
[ترجمه گوگل]دوازده سال کوهنوردی من را برای راه صخره‌ای پیش رو آماده کرده بود - یا من امیدوار بودم
[ترجمه ترگمان]دوازده سال of مرا برای جاده ای پر از برف آماده کرده بود - یا این که امیدوار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some Sherpas act as guide and porters for mountaineering expeditions.
[ترجمه گوگل]برخی از شرپاها به عنوان راهنما و باربر برای سفرهای کوهنوردی عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از Sherpas به عنوان راهنما و باربران برای سفر دریایی عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Watch for the return of the mountaineering look too.
[ترجمه گوگل]منتظر بازگشت ظاهر کوهنوردی نیز باشید
[ترجمه ترگمان]مراقب بازگشت کوه نوردی نیز باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Missing too are some of the ski mountaineering classics which are ideally suited to Nordic touring gear.
[ترجمه گوگل]برخی از کلاسیک‌های کوهنوردی اسکی که به‌طور ایده‌آل برای تجهیزات تور نوردیک مناسب هستند، وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، برخی از آثار کلاسیک کوه نوردی که به طور ایده آل برای چرخ اسکی شمال اروپا مناسب هستند، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Michael came to mountaineering through its literature and found some one of a like mind who was also keen to start.
[ترجمه گوگل]مایکل از طریق ادبیات آن به کوهنوردی رسید و فردی شبیه به آن را پیدا کرد که او نیز مشتاق شروع به کار بود
[ترجمه ترگمان]مایکل وارد mountaineering شد و یکی از آن ها را پیدا کرد که مشتاق شروع هم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wendy goes mountaineering and has involved her boyfriend in the sport.
[ترجمه گوگل]وندی به کوهنوردی می رود و دوست پسرش را درگیر این ورزش کرده است
[ترجمه ترگمان]وندی \"داره میره\" و دوست پسرش رو توی این ورزش درگیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I joined the mountaineering club when I went to university.
[ترجمه گوگل]زمانی که به دانشگاه رفتم وارد باشگاه کوهنوردی شدم
[ترجمه ترگمان]زمانی که به دانشگاه رفتم به باشگاه کوه نوردی پیوستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[] کوهنوردی

انگلیسی به انگلیسی

• sport of mountain climbing
mountaineering is the activity of climbing mountains as a hobby or sport.

پیشنهاد کاربران

بپرس