mountain bike

جمله های نمونه

1. Lizzie bought herself a mountain bike.
[ترجمه مهتا] لیزی برای خودش یک دوچرخه کوهستان خرید
|
[ترجمه گوگل]لیزی برای خودش یک دوچرخه کوهستان خرید
[ترجمه ترگمان]لیزی برای خودش یه دوچرخه کوهنوردی خریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His mountain bike had 18 gears.
[ترجمه گوگل]دوچرخه کوهستان او 18 دنده داشت
[ترجمه ترگمان]دوچرخه کوهستان او ۱۸ دنده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Scars are status symbols among mountain bike riders.
[ترجمه گوگل]اسکارها نماد وضعیت در بین دوچرخه سواران کوهستان هستند
[ترجمه ترگمان]Scars نماد جایگاه در میان دوچرخه سواران کوهستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's also a mountain bike tour with instructor and the bikes are always available free of charge.
[ترجمه گوگل]همچنین یک تور دوچرخه سواری کوهستان با مربی وجود دارد و دوچرخه ها همیشه رایگان در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]همچنین یک تور دوچرخه سواری کوهستانی با مربی و دوچرخه وجود دارد که همیشه رایگان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have regularly competed in orienteering style mountain bike races, in which you decide your own route.
[ترجمه گوگل]من به طور مرتب در مسابقات دوچرخه سواری کوهستانی به سبک جهت یابی شرکت کرده ام که در آن شما مسیر خود را تعیین می کنید
[ترجمه ترگمان]من به طور منظم در رشته صحرانوردی جهت یابی کوهستان رقابت کرده ام که در آن شما درباره مسیر خود تصمیم می گیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, the voluntary mountain bike restriction for Snowdon mentioned a couple of issues ago has been agreed between the interested parties.
[ترجمه گوگل]در نهایت، محدودیت داوطلبانه دوچرخه کوهستان برای اسنودون که چند موضوع پیش از آن ذکر شد، بین طرف‌های علاقه‌مند به توافق رسیده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، محدودیت دوچرخه کوهستان voluntary برای Snowdon ذکر شد که چند روز پیش بین طرف های علاقه مند به توافق رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A man completed all the Munros with a mountain bike.
[ترجمه گوگل]مردی تمام مونروها را با دوچرخه کوهستان تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]مردی تمام the را با یک دوچرخه کوهستانی به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That mountain Bike was refitted to become a moped.
[ترجمه گوگل]آن دوچرخه کوهستانی برای تبدیل شدن به یک موتور سیکلت بازسازی شد
[ترجمه ترگمان]آن دوچرخه کوهستان برای تبدیل شدن به یک moped بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shimano's components have gained dominance in the mountain bike industry since the 199
[ترجمه گوگل]اجزای شیمانو از سال 199 در صنعت دوچرخه کوهستان تسلط یافتند
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۹ تا کنون قطعات Shimano تسلط خود را در صنعت دوچرخه سواری کوهستان به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nancy : He just bought a new mountain bike.
[ترجمه گوگل]نانسی: او به تازگی یک دوچرخه کوهستان جدید خریده است
[ترجمه ترگمان]نانسی: او یک دوچرخه کوهستان جدید خریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My bike is a mountain bike.
[ترجمه گوگل]دوچرخه من دوچرخه کوهستان است
[ترجمه ترگمان]دوچرخه من یک دوچرخه کوهستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If your mountain bike doesn't look good you can paint it with another color.
[ترجمه گوگل]اگر دوچرخه کوهستان شما خوب به نظر نمی رسد، می توانید آن را با رنگ دیگری رنگ آمیزی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر دوچرخه کوهستان شما خوب به نظر نمی رسد، می توانید آن را بارنگ دیگری رنگ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I have a mountain bike, an electric guitar, and a computer.
[ترجمه گوگل]من یک دوچرخه کوهستان، یک گیتار الکتریک و یک کامپیوتر دارم
[ترجمه ترگمان]من یک دوچرخه کوهستان، یک گیتار برقی و یک کامپیوتر دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If your mountain bike is too loose you can tighten it.
[ترجمه گوگل]اگر دوچرخه کوهستان شما خیلی شل است، می توانید آن را سفت کنید
[ترجمه ترگمان]اگر دوچرخه کوهستان بیش از حد شل شود، می توانید آن را محکم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• motorcycle with many gears suitable for riding in mountainous regions

پیشنهاد کاربران

mountain bike ( ورزش )
واژه مصوب: دوچرخة کوهستان
تعریف: دوچرخه ای با تایرهای سنگین و بزرگ مخصوص دوچرخه سواری کوهستان
دوچرخه مخصوص برای مناطق کوهستانی
دوچرخه مخصوص کوهنوردی

بپرس