moult

/moʊlt//məʊlt/

معنی: پوست انداختن، موی ریختن، تولک رفتن
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: molt، پر ریختن

جمله های نمونه

1. Finches start to moult at around twelve weeks of age.
[ترجمه گوگل]فنچ ها در حدود دوازده هفتگی شروع به پوست اندازی می کنند
[ترجمه ترگمان]finches در حدود دوازده هفته به moult شروع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By August the male will have begun to moult and will become almost indistinguishable from the female.
[ترجمه گوگل]در ماه اوت نر شروع به پوست اندازی کرده و تقریباً از ماده قابل تشخیص نیست
[ترجمه ترگمان]تا ماه اوت، مرد به moult آغاز خواهد کرد و تقریبا از زن قابل تشخیص خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her tameness drops away like a spring moult, and her primitive survival instincts supplant everything else.
[ترجمه گوگل]رام بودن او مانند یک موش بهاری از بین می رود و غرایز اولیه بقای او جایگزین هر چیز دیگری می شود
[ترجمه ترگمان]حالت او مثل یک moult بهاری از بین می رود، و همین طور غرایز اولیه her جایگزین هر چیز دیگری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the time for the moult approaches, the animal absorbs much of the calcium carbonate from its shell into its blood.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به زمان پوست اندازی، حیوان مقدار زیادی کربنات کلسیم را از پوسته خود به خون خود جذب می کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان زمان برای رویکردهای moult، این حیوان مقدار زیادی کربنات کلسیم را از پوسته خود به خون خود جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In autumn the elephant seals haul out to moult.
[ترجمه گوگل]در پاییز، فیل مهر و موم به بیرون کشیده می شود تا پوست اندازی کند
[ترجمه ترگمان]در پاییز، شیره ای پیل به moult باز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Periodically, they moult their thin transparent skins, changing shape as they do so.
[ترجمه گوگل]آنها به صورت دوره ای پوست شفاف نازک خود را پوست اندازی می کنند و در حین انجام این کار تغییر شکل می دهند
[ترجمه ترگمان]به طور متناوب پوست شفاف و نازک خود را به شکلی که این کار را انجام می دهند، باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With each successive moult the current crop of fungal parasites is shed along with the old exoskeleton.
[ترجمه گوگل]با هر پوست اندازی متوالی، محصول فعلی انگل های قارچی همراه با اسکلت بیرونی قدیمی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]با هر moult پی درپی، محصول جاری انگل های قارچی به همراه اسکلت exoskeleton قدیمی ریخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As they grow they moult several times.
[ترجمه گوگل]با رشد آنها چندین بار پوست اندازی می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها رشد می کنند، چندین بار این کار را تکرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mature Christmas Island red crabs probably moult only onceayear, as their growth rate slows.
[ترجمه گوگل]خرچنگ های قرمز جزیره کریسمس بالغ احتمالا فقط یک بار در سال پوست اندازی می کنند، زیرا سرعت رشد آنها کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد خرچنگ های قرمز جزیره کریسمس بالغ بر onceayear نفر هستند چون نرخ رشد آن ها کند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wouldn't it be all tight to moult tight here?
[ترجمه گوگل]آیا این همه تنگ نیست که در اینجا سفت شود؟
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب نیست که اینجا رو پر کرده باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bird is in moult, and it may be the case that a lot of feathers have been lost from the underwing in one go, producing this white patch.
[ترجمه گوگل]پرنده در حال پوست اندازی است و ممکن است پرهای زیادی از زیر بال در یک حرکت از بین رفته باشد و این لکه سفید را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]پرنده در moult است و ممکن است این حالتی باشد که بسیاری از پرها از the در یک حرکت گم شده اند و این لکه سفید را تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You should make moult treatment, especially for armpit so that the dress on the bride could show the brilliant effect.
[ترجمه گوگل]شما باید پوست ریزان را مخصوصاً برای زیر بغل انجام دهید تا لباس عروس تأثیر درخشانی را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]شما باید درمان moult را به خصوص برای زیربغل حفظ کنید تا لباس عروس بتواند اثر درخشان خود را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They also moult more or less continuously from juvenile through to adult plumage, so can be very variable at any time "in between".
[ترجمه گوگل]آنها همچنین کم و بیش به طور مداوم از پرهای جوان تا بزرگسالان پوست اندازی می کنند، بنابراین می توانند در هر زمان "در بین" بسیار متغیر باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به طور مداوم و یا کم تر از نوجوانان تا to بزرگ سال moult می کنند، بنابراین می توانند در هر زمانی \"در هر زمانی\" متغیر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The machine can collect dust and moult for the cutting cloth and toy in toy and garment industry . Strong suction by high speed motor can make toys more clean.
[ترجمه گوگل]این دستگاه می تواند گرد و غبار را برای پارچه برش و اسباب بازی در صنعت اسباب بازی و پوشاک جمع آوری کند مکش قوی توسط موتور با سرعت بالا می تواند اسباب بازی ها را تمیزتر کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه می تواند برای برش پارچه و اسباب بازی در صنعت اسباب بازی و پوشاک، گرد و غبار را جمع آوری کند مکش شدید توسط موتور سرعت بالا می تواند اسباب بازی ها را تمیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Christmas Island red crabs moult their shells regularly during their early growth phases to match their increasing body size.
[ترجمه گوگل]خرچنگ‌های قرمز جزیره کریسمس پوسته‌های خود را به طور منظم در مراحل اولیه رشد خود می‌پاشند تا با افزایش اندازه بدن خود مطابقت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]خرچنگ های قرمز جزیره کریسمس پوست خود را به طور مرتب در طول فازه ای اولیه رشد خود برای مطابقت با اندازه بدن افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوست انداختن (فعل)
shell, slouch, peel, desquamate, molt, moult, exuviate

موی ریختن (فعل)
molt, moult, mew

تولک رفتن (فعل)
molt, moult

تخصصی

[زمین شناسی] پوست اندازی. حرکاتی که موجب جداشدن پوستک از بدن می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• periodical shedding (of horns, skins, feathers, etc.) to make way for new growth (also molt)
shed periodically (horn, skin, feathers, etc.) to make way for new growth (also molt)
when an animal or bird moults, it loses its coat or feathers so that a new coat or feathers can grow.

پیشنهاد کاربران

بپرس