mouldy

/ˈmoʊldi//ˈməʊldi/

معنی: کپک زده، کهنه و فاسد
معانی دیگر: کپک زده، کهنه وفاسد

جمله های نمونه

1. She chucked the mouldy potatoes in the dustbin.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی های کپک زده را در سطل زباله ریخت
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی کپک زده را در سطل زباله انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They've given us a pretty mouldy pay increase this year.
[ترجمه گوگل]آنها امسال افزایش دستمزد بسیار کپک زده ای را به ما داده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها امسال پول خیلی زیادی به ما داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let's get rid of this mouldy old furniture.
[ترجمه گوگل]بیایید از شر این مبلمان قدیمی کپک زده خلاص شویم
[ترجمه ترگمان]بیا از شر این وسایل کهنه پوسیده خلاص شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's something in the fridge that smells mouldy.
[ترجمه گوگل]چیزی در یخچال هست که بوی کپک می‌دهد
[ترجمه ترگمان]چیزی در یخچال هست که بوی کپک می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All he gave me was a mouldy old 50p.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که او به من داد یک 50p قدیمی کپک زده بود
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که بهم داد یه کهنه کپک زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We had a mouldy holiday it rained every day.
[ترجمه گوگل]تعطیلات کپک زده ای داشتیم هر روز باران می بارید
[ترجمه ترگمان]هر روز یک روز تعطیل بود که باران باریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The city's museums are filled with mouldy old collections.
[ترجمه گوگل]موزه های شهر مملو از مجموعه های قدیمی کپک زده است
[ترجمه ترگمان]موزه ها شهر پر از مجموعه های کهنه پوسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't eat that! It's mouldy. It's gone off!
[ترجمه گوگل]آن را نخورید! کپک زده است خاموش شد!
[ترجمه ترگمان]این را نخور! پوسیده است خاموش شد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She chucked the mouldy potatoes in the litterbin.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی های کپک زده را در سطل زباله ریخت
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی های کپک زده رو توی \"litterbin\" ول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Why don't the buried nuts go mouldy or rot?
[ترجمه گوگل]چرا آجیل های دفن شده کپک زده یا پوسیده نمی شوند؟
[ترجمه ترگمان]برای چه پوسیده و پوسیده به خاک سپرده نمی شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Strawberries go mouldy very quickly.
[ترجمه گوگل]توت فرنگی خیلی زود کپک می زند
[ترجمه ترگمان]Strawberries خیلی زود پوسیده و پوسیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Remember too, that a nut going mouldy in air has room for the mould to show as fibres or a crust.
[ترجمه گوگل]همچنین به یاد داشته باشید که مهره ای که در هوا کپک می زند، فضایی برای نشان دادن قالب به صورت الیاف یا پوسته دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین به خاطر داشته باشید که پوسیده و پوسیده که در هوا پیچیده است برای این است که قالب بدن یا تکه نانی را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Throw that bread away. It's gone mouldy.
[ترجمه گوگل]آن نان را دور بریزید کپک زده
[ترجمه ترگمان] اون نون رو بنداز کنار کپک زده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was fed up with the yucky mouldy silicone round the edge and reckoned a proper job should be done on it.
[ترجمه گوگل]من از سیلیکون کپک زده ی مزخرف دور لبه خسته شده بودم و فکر می کردم باید روی آن کار درستی انجام شود
[ترجمه ترگمان]من از آن سیلیکون و سیلیکون و این که یک کار درست حسابی باید انجام می شد، سیر شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The bread's gone mouldy.
[ترجمه گوگل]نان کپک زده
[ترجمه ترگمان]نان کپک زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کپک زده (صفت)
frowsty, musty, moldy, mouldy

کهنه و فاسد (صفت)
moldy, mouldy

انگلیسی به انگلیسی

• mildewy, overgrown with mold, musty with age or decay (also moldy)
something that is mouldy is covered with mould.

پیشنهاد کاربران

بپرس