motorial


جنباننده، محرک

جمله های نمونه

1. Purple: Have inhibition to motorial system, lymphatic system and heart system, can maintain the potassium balance inside body, make the person has safe feeling.
[ترجمه گوگل]بنفش: دارای مهار سیستم حرکتی، سیستم لنفاوی و سیستم قلبی است، می تواند تعادل پتاسیم را در داخل بدن حفظ کند، فرد را احساس امنیت کند
[ترجمه ترگمان]بنفش: مهار سیستم motorial، سیستم لنفاوی و سیستم قلب، می تواند تعادل پتاسیم را در بدن حفظ کند، باعث شود فرد احساس امنیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The motorial function recovery assessment was carried out every 15 days with the sciatic nerve function index(SFI) after 15 days to 6 months of operation.
[ترجمه گوگل]ارزیابی بازیابی عملکرد حرکتی هر 15 روز با شاخص عملکرد عصب سیاتیک (SFI) پس از 15 روز تا 6 ماه عمل انجام شد
[ترجمه ترگمان]ارزیابی بهبود عملکرد motorial هر ۱۵ روز پس از ۱۵ روز تا ۶ ماه عملیات انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Purple: Have depressive effect to motorial, lymphatic system and heart system, the balance of the Potassium inside tenability body, have promote quiet the feeling with love and care other.
[ترجمه گوگل]بنفش: دارای اثر افسردگی بر سیستم حرکتی، لنفاوی و سیستم قلبی، تعادل پتاسیم درون بدن پایدار، باعث ایجاد آرامش با عشق و مراقبت از دیگران شده است
[ترجمه ترگمان]بنفش: دارای اثر depressive به motorial، سیستم لنفاوی و سیستم قلب، تعادل پتاسیم در بدن tenability، احساس آرامش را با عشق و مراقبت دیگر ارتقا دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Age is an indication of physical and motorial functions of human bodies .
[ترجمه گوگل]سن نشانه عملکرد فیزیکی و حرکتی بدن انسان است
[ترجمه ترگمان]سن نشانه ای از عملکرد فیزیکی و فیزیکی بدن انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Motorial yuan of ill pathogeny and how to treat?
[ترجمه گوگل]یوان حرکتی بیماری زایی ناخوشایند و چگونه درمان کنیم؟
[ترجمه ترگمان]و چطور باید درمانش کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mind is clear, motorial conspicuous also.
[ترجمه گوگل]ذهن روشن است، حرکتی نیز آشکار است
[ترجمه ترگمان]ذهن روشن و واضح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thirdly I introduce the system of motorial target track based on NMI feature, including the structure of system and the technique of movement partition and movement match.
[ترجمه گوگل]ثالثاً سیستم مسیر هدف حرکتی را بر اساس ویژگی NMI شامل ساختار سیستم و تکنیک پارتیشن حرکتی و تطبیق حرکت معرفی می کنم
[ترجمه ترگمان]سوم، سیستم مسیر هدف motorial مبتنی بر مشخصه NMI، از جمله ساختار سیستم و تکنیک تجزیه و تحلیل حرکت و هماهنگی حرکت را معرفی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In order to reduce the first cost and motorial components of the Libr absorption refrigerator, the thermosyphon is used to replacing the traditional mechanical pump.
[ترجمه گوگل]به منظور کاهش اولین هزینه و اجزای موتوری یخچال جذبی لیبر، از ترموسیفون برای جایگزینی پمپ مکانیکی سنتی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به منظور کاهش هزینه اولیه و motorial اجزای یخچال جذب Libr، از thermosyphon برای جایگزینی پمپ مکانیکی سنتی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This motorcyclist who is motorial is cycling in the motordrome.
[ترجمه گوگل]این موتورسوار موتورسیکلت در حال دوچرخه سواری در موتوردروم است
[ترجمه ترگمان]این موتورسوار که motorial است دوچرخه سواری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Post - operative temporarily neurological deficits including aphasia, motorial and sensory disturbance presented in 8 patients, permanent deficit in
[ترجمه گوگل]نقایص عصبی موقت پس از عمل شامل آفازی، اختلال حرکتی و حسی در 8 بیمار، نقص دائمی در
[ترجمه ترگمان]کمبود موقت عصبی فعال شامل aphasia، motorial و اختلالات حسی ارایه شده در ۸ بیمار، کسری دائمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As high temperature the temperature of exercise be caused by lifts gradually, can see nerve reflex is preclinical lengthen gradually, motorial stimulant reduce apparently.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که درجه حرارت بالا ورزش توسط بالابرها به تدریج ایجاد می شود، می توانید ببینید که رفلکس عصبی به تدریج طول می کشد، محرک حرکتی ظاهراً کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش دما، دمای ورزش به تدریج با آسانسور به تدریج کاهش می یابد، می تواند واکنش عصبی را به تدریج افزایش دهد و محرک motorial به ظاهر کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To accomplish the entire detective process by devising X, Y, Z ternate-directional motorial machine.
[ترجمه گوگل]برای انجام کل فرآیند کارآگاهی با ابداع ماشین موتوری سه جهته X، Y، Z
[ترجمه ترگمان]برای به دست آوردن کل فرآیند ردیابی با ابداع ماشین motorial X، Y، Z ternate -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The infant's tested behavior significantly correlates with intellectual and motorial development.
[ترجمه گوگل]رفتار آزمایش شده نوزاد به طور قابل توجهی با رشد فکری و حرکتی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]رفتار تست شده نوزاد به طور قابل توجهی با رشد فکری و عقلانی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dual threshold and Basing on model are used to detect gradual changes, and the change of motorial vectors is used to detect the motion of the camera.
[ترجمه گوگل]برای تشخیص تغییرات تدریجی از آستانه دوگانه و مدل مبتنی بر مدل و برای تشخیص حرکت دوربین از تغییر بردارهای حرکتی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آستانه دوتایی و Basing در مدل برای تشخیص تغییرات تدریجی استفاده می شوند و تغییر بردارهای motorial برای تشخیص حرکت دوربین مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of motion, of movement; of or pertaining to the motor nerve

پیشنهاد کاربران

بپرس