motorboat

/ˈmoʊtərˌboʊt//ˈməʊtəbəʊt/

معنی: قایق موتوری
معانی دیگر: لتکا

جمله های نمونه

1.
قایق موتوری

2. a motorboat came chugging toward us
یک قایق موتوری پت پت کنان به سوی ما آمد.

3. a gasoline engine drives the motorboat
موتور بنزینی قایق موتوری را به حرکت در می آورد.

4. We can go all the way by motorboat.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم تمام مسیر را با قایق موتوری طی کنیم
[ترجمه ترگمان] میتونیم با قایق موتوری بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His motorboat hurtled along the river.
[ترجمه گوگل]قایق موتوری او در کنار رودخانه پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]قایق موتوری او از کنار رودخانه رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The motorboat put on speed as soon as it left the pier.
[ترجمه گوگل]قایق موتوری به محض خروج از اسکله سرعت خود را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه اسکله را ترک کرد قایق موتوری با سرعت حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He havened his motorboat on a small harbour.
[ترجمه گوگل]او قایق موتوری خود را در یک بندر کوچک نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]قایق موتوری خودش را روی یک لنگرگاه کوچک قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their motorboat struck a rock and began to sink.
[ترجمه گوگل]قایق موتوری آنها به سنگ برخورد کرد و شروع به غرق شدن کرد
[ترجمه ترگمان]قایق موتوری آن ها سنگ خورده و شروع به غرق شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The motorboat cut across swift currents and skirted dangerous reefs.
[ترجمه گوگل]قایق موتوری جریان های تندرو را قطع کرد و از صخره های خطرناک عبور کرد
[ترجمه ترگمان]قایق موتوری از جریان تند آب ها عبور کرد و از صخره های خطرناک عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Master motorboat make you brave the wind and waves, take the lead.
[ترجمه گوگل]قایق موتوری استاد شما را در برابر باد و امواج شجاع می کند، پیش قدم شوید
[ترجمه ترگمان]قایق موتوری شما را شجاع می کند که باد و امواج را به حرکت در بیاورید، سرب را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can hire a motorboat, and you leave before one o'clock.
[ترجمه گوگل]می توانید یک قایق موتوری کرایه کنید و قبل از ساعت یک می روید
[ترجمه ترگمان]می توانید یک قایق موتوری استخدام کنید و قبل از ساعت یک حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the marina, he chose a motorboat with a full tank of fuel and set out across the calm sea, now free of the customary pleasure craft, petroleum tankers, and cross-Channel ferries.
[ترجمه گوگل]در مارینا، او یک قایق موتوری با مخزن پر سوخت انتخاب کرد و از دریای آرام عبور کرد و اکنون از کشتی های تفریحی معمولی، تانکرهای نفت و کشتی های کراس کانال آزاد است
[ترجمه ترگمان]در تفرجگاه ساحلی، او یک قایق موتوری را با یک تانک پر از سوخت انتخاب کرد و بر روی دریای آرام و در حال حاضر عاری از قایق های تفریحی مرسوم، تانکرهای نفت و راه های عبور از کانال را انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A motorboat nosed out of the mist and nudged into the branches of a tree.
[ترجمه گوگل]یک قایق موتوری از مه بیرون آمد و به شاخه های یک درخت تکان داد
[ترجمه ترگمان]یک قایق موتوری از مه بیرون آمد و با سقلمه ای به شاخه های درخت زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One person broke the motorboat national record twice.
[ترجمه گوگل]یک نفر دو بار رکورد ملی قایق موتوری را شکست
[ترجمه ترگمان]یک نفر رکورد ملی قایق موتوری را دو بار شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The motorboat skimmed over the water.
[ترجمه گوگل]قایق موتوری روی آب رفت
[ترجمه ترگمان]قایق موتوری روی آب شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قایق موتوری (اسم)
gas boat, motorboat

انگلیسی به انگلیسی

• boat with a motor engine
a motorboat is a boat that is driven by an engine.
boat that runs by an engine and motor

پیشنهاد کاربران

motorboat ( n ) ( moʊt̮ərˌboʊt ) =a small fast boat driven by an engine
motorboat
( slang ) The act of placing one's head between a woman's breasts and making the sound of a motorboat with one's lips whilst moving the head from side to side.
motorboat ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: قایق موتوری
تعریف: ← شناور موتوری
قایق موتوری

بپرس