motor home


معنی: خانه متحرک
معانی دیگر: خانه ی موتوری (اتومبیل دارای رختخواب و یخچال و مستراح و غیره ویژه ی سفرهای تفریحی)

جمله های نمونه

1. As the motor home culture exploded, the Oxfordshire company moved easily into this luxury market.
[ترجمه گوگل]همانطور که فرهنگ موتور خانه منفجر شد، شرکت آکسفوردشایر به راحتی وارد این بازار لوکس شد
[ترجمه ترگمان]وقتی که فرهنگ خانه منفجر شد، شرکت Oxfordshire به راحتی وارد این بازار لوکس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is not, however, selling his old motor home.
[ترجمه گوگل]با این حال، او خانه موتور قدیمی خود را نمی فروشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، او در حال فروش خانه قدیمی خود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Coming out of the motor home, she is staggering.
[ترجمه گوگل]از موتورخانه بیرون می آید، گیج می شود
[ترجمه ترگمان]از ماشین بیرون می آید، گیج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A motor home is a mini - bus with beds and a kitchen unit including store, fridge, sink (hot and cold water), toilet, shower, radio. . . Some models can accommodate as many as
[ترجمه گوگل]موتورخانه یک مینی بوس با تخت و یک واحد آشپزخانه شامل فروشگاه، یخچال، سینک (آب سرد و گرم)، توالت، دوش، رادیو است برخی از مدل ها می توانند تعداد زیادی را در خود جای دهند
[ترجمه ترگمان]یک خانه موتوری یک اتوبوس کوچک با تخت ها و یک واحد آشپزخانه از جمله انبار، یخچال، سینک (آب سرد و سرد)، توالت، دوش، و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tink found him hiding under a neighbor's motor home and chased him into the woods, said Wendy Anderson. The dog belongs to her son.
[ترجمه گوگل]وندی اندرسون گفت که تینک او را در زیر موتور خانه همسایه پنهان کرده و او را به جنگل تعقیب کرد سگ متعلق به پسرش است
[ترجمه ترگمان]به او فکر کردند که او را زیر اتومبیل یکی از همسایه ها پنهان کرده اند و او را در جنگل تعقیب می کنند وندی اندرسون گفت: سگ متعلق به پسرش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In 198 we climbed into a rented motor home and bolted south Florida for the mesas of New Mexico, seeing cousins and digging for Indian arrowheads in my aunt's yard.
[ترجمه گوگل]در سال 198 به یک موتورخانه اجاره‌ای رفتیم و جنوب فلوریدا را برای منطقه‌های نیومکزیکو پیچیدیم
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ ما سوار یک موتور اجاره ای کرایه شدیم و به جنوب فلوریدا رفتیم تا تپه های اطراف مکزیک را ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Americans call vans motor homes. A motor home is always used for holidays.
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها به ون ها موتور خانه می گویند موتور خانه همیشه برای تعطیلات استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها خانه های موتور را صدا می زنند یک خانه موتوری همیشه برای تعطیلات استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A motor home is always used for holidays.
[ترجمه گوگل]موتور خانه همیشه برای تعطیلات استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک خانه موتوری همیشه برای تعطیلات استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One idea was a motor home on a national tour with his very own team of US based National Tour Guides composed of friends and supporters from each city.
[ترجمه گوگل]یک ایده، یک موتور خانه در یک تور ملی با تیم خودش از راهنمایان تور ملی مستقر در ایالات متحده متشکل از دوستان و حامیان هر شهر بود
[ترجمه ترگمان]یک ایده، یک خانه موتوری در یک تور ملی با تیم خودش از راهنماهای تور ملی آمریکا، متشکل از دوستان و طرفداران هر شهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hamad constructed a motor home in the shape of a giant globe which is exactly 1 millionth the size of the actual earth.
[ترجمه گوگل]حمد موتورخانه ای به شکل یک کره غول پیکر ساخت که دقیقاً یک میلیونم زمین واقعی است
[ترجمه ترگمان]حمد یک خانه موتوری را به شکل یک کره بزرگ ساخت که دقیقا ۱ میلیون اندازه زمین واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He fueled the motor home before going on vacation.
[ترجمه گوگل]او قبل از رفتن به تعطیلات موتور خانه را سوخت
[ترجمه ترگمان]او قبل از رفتن به تعطیلات به خانه موتور رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wei: Do you think this motor home is too big?
[ترجمه گوگل]وی: به نظر شما این موتورخانه خیلی بزرگ است؟
[ترجمه ترگمان]وی: آیا فکر می کنید این خانه خیلی بزرگ است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She used her pit-pass to gain entry, then made her way towards the motor home Ace used.
[ترجمه گوگل]او از گذرگاه خود برای ورود استفاده کرد، سپس به سمت موتورخانه ای که آس استفاده می کرد، رفت
[ترجمه ترگمان]او از pit استفاده کرد تا ورودی را به دست آورد، سپس راهش را به سوی خانه موتور به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The thing is, a lot of people find a motor home vacation more enjoyable.
[ترجمه گوگل]مسئله این است که بسیاری از مردم تعطیلات در خانه را لذت بخش تر می دانند
[ترجمه ترگمان]مساله این است که بسیاری از مردم یک تعطیلات خانگی را لذت بخش تر می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two years ago he sold it to Harley-Davidson for an undisclosed amount of money and a 30-foot motor home.
[ترجمه گوگل]دو سال پیش او آن را به مبلغی نامشخص و یک موتورخانه 30 فوتی به هارلی دیویدسون فروخت
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش او آن را به هارلی - داویدسون برای مبلغ نامعلومی از پول و یک موتور سیکلت ۳۰ فوتی فروخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خانه متحرک (اسم)
mobile, coach, motor home

تخصصی

[عمران و معماری] خانه موتوری

انگلیسی به انگلیسی

• trailer, mobile home, vehicle having living space

پیشنهاد کاربران

motor home ( n ) =a large vehicle with a kitchen, beds, etc. designed for people to live in when they are traveling
motor home
کاروان ( ماشین )
خانه متحرک

بپرس